۱۳۹۳ اسفند ۱۶, شنبه

چاله ها و چالش ها (269)

«دیکتاتوری رسانه»
حسن
1
·       عنوان این شعر «دیکتاتوری رسانه» ـ احتمالا با آگاهی ضمنی شاعر محترم، چون عنوان را در گیومه عرضه کرده ـ از سوئی به اینسترومنتالیسم (ابزارگرائی) سرشته است که یکی از گرایشات مهم در فلسفه امپریالیستی است و با پراگماتیسم خویشاوند است.
2
·       رسانه ها ابزار و  وسیله، در دست طبقه حاکمه در مقیاس ملی و بین المللی اند.
3
·       رسانه ها اصولا نمی توانند دیکتاتوری خاص خود و یا دموکراسی خاص خود را بر قرار کنند.
4
·       رسانه ها همیشه ابزاری در دست  طبقه اجتماعی معینی اند و از سوی آن طبقه اجتماعی به خدمت گرفته می شوند.
5
·       دیکتاتوری و دموکراسی مورد نظر نیز در تحلیل نهائی دیکتاتوری و دموکراسی طبقه  اجتماعی مربوطه است.
6
·       ایدئولوژی امپریالیسم از دیرباز با توسل به این شیوه اینسترومنتالیستی تحلیل مسائل، خاک در چشم بشریت می پاشد و به عوامفریبی موفقیت آمیزی دست می زند:
الف
·       مثلا کوره های آدمسوزی و یا گاز مهلک سیکلون را باعث و بانی کشتار 6 میلیون یهودی بی گناه جا می زند و طبقه بورژوازی واپسین را تبرئه می کنند.
ب
·       این به معنی انکار فاعلیت (سوبژکتیویته) انسانی و طبقاتی دخیل در این جنایت است.
7
·       عنوان این شعر از سوی دیگر به تکنیسیسم  سرشته است که یکی دیگر از مکاتب مد روز فلسفه امپریالیستی است و همین خدعه و نیرنگ ایدئولوژیکی را بکار می برد:
الف
·       با برجسته کردن نقش تسلیحات نظامی و تکنیک . فن و فن آوری،  طبقه حاکمه ای را که این تسلیحات را تولید کرده و به کار گرفته و یا این تکنیک را هدفمندانه و پیش اندیشیده توسعه داده، تبرئه می کند.
ب
·       ایدئولوژی امپریالیسم، اوبژکت جنگ (جنگ افزار) را مطلق می کنند تا سوبژکت (فاعل انسانی و طبقاتی) جنگ را به آب زمزم بشوید.
8
·       تکنیسیسم همه کاسه ـ کوزه ها را بر سر ماشین آلات و فن و فن آوری خراب می کند و مناسبات اجتماعی، ساختار اجتماعی و طبقه اجتماعی مربوطه را بی سر و صدا تبرئه می کند.
9
·       آنگاه دیگر کسی از میلیاردها سرمایه گذاری دول امپریالیستی در تولید تسلیحات کشتار جمعی و توسعه برنامه ریزی شده ی رسانه های همگانی برای عوامفریبی تمام ارضی حرفی نمی زند، بلکه یخه توپ و تانک و هواپیما و رسانه و انترنت و غیره را می چسبد و به زمین می زند.
 شاعر
·       به عنوان سراینده ی این شعر از حسن برای کامنتش ممنونم.
·        
·       کسی منکر این نیست که تمام بلایا و مصائب اجتماعی و غیره نشئت گرفته از سرشت طبقاتی طبقه ی حاکمه است.
·       کسی منکر آنتاگونیسم موجود میان دو طبقه اصلی جامعه بشری از بدو پیداش طبقات اجتماعی نیست.
·       طبقه ی حاکمه برای طولانی تر کردن عمر خود، برای مشروعیت بخشیدن به حاکمیت طبقاتی خود و به بیانی ساده تر، برای تحکیم هرچه بیشتر بربریت موجود، از حربه ها و ابزارهای خود از قبیل مذهب، رسانه، دولت، دادگستری، جنگ، استعمار و غیره استفاده می کند.
·       بدون شک نقش رسانه ها در این میان خیلی محسوس و واقعی است.
·       همچون نقش مذهب 


 کیث روپرت مرداک (1931)
  سرمایه‌ دار آمریکایی  -استرالیایی  و سهامدار اصلی شرکت نیوز کورپوریشن 
  

·       هنگامی که مرداک با غول های رسانه ای خود رئیس جمهورها و نمایندگان پارلمان را تعیین می کند.
·       هنگامی که در دل رسانه های آمریکا، تلاش برای مشروعیت بخشیدن به جنگ و حمله به افغانستان و غیره صورت می گیرد.
·       هنگامی که هالیوود تمام تلاشش را در جهت ستایش از مالکیت خصوصی و فرهنگ آزادی فردی خرج می کند.
·       هنگامی که حتی فیلم های کارتن کودکان را به ستایش از نظم کنونی وا می دارد.
·       هنگامی که خمینی در آیت الله بی بی سی به روی ماه می رود و هزاران نمونه ی دیگر.
·       پس نمی توان نقش تاثیر گذار رسانه ها را دست کم گرفت.
·       در ضمن، اشاره به نقش رسانه ها به معنی فراموش کردن خود طبقه ی حاکمه نیست.
·       بلکه برعکس.
·       این نقد خود طبقه ی حاکمه است و همینطور نقش رسانه هنگامی که در انحصار بورژوازی است.
·       در این شعر هم رسانه تنها محدود به رادیو نیست.
·       بلکه مطبوعات، تلویزیون، کتب، انترنت، فیس بوک و غیره است 
.
·       لنین در نشستی بدرستی گفته است:
·       تنها کافی بود سینما را در دست می داشتیم!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر