«دیکتاتوری رسانه»
حسن
1
· عنوان این شعر «دیکتاتوری رسانه» ـ احتمالا با
آگاهی ضمنی شاعر محترم، چون عنوان را در گیومه عرضه کرده ـ از سوئی به اینسترومنتالیسم
(ابزارگرائی) سرشته است که یکی از گرایشات مهم در فلسفه امپریالیستی است و با
پراگماتیسم خویشاوند است.
2
· رسانه ها ابزار و وسیله، در دست طبقه حاکمه در مقیاس ملی و بین
المللی اند.
3
· رسانه ها اصولا نمی توانند دیکتاتوری خاص خود و یا
دموکراسی خاص خود را بر قرار کنند.
4
· رسانه ها همیشه ابزاری در دست طبقه اجتماعی معینی اند و از سوی آن طبقه
اجتماعی به خدمت گرفته می شوند.
5
· دیکتاتوری و دموکراسی مورد نظر نیز در تحلیل نهائی
دیکتاتوری و دموکراسی طبقه اجتماعی مربوطه
است.
6
· ایدئولوژی امپریالیسم از دیرباز با توسل به این شیوه
اینسترومنتالیستی تحلیل مسائل، خاک در چشم بشریت می پاشد و به عوامفریبی موفقیت
آمیزی دست می زند:
الف
· مثلا کوره های آدمسوزی و یا گاز مهلک سیکلون را
باعث و بانی کشتار 6 میلیون یهودی بی گناه جا می زند و طبقه بورژوازی واپسین را
تبرئه می کنند.
ب
· این به معنی انکار فاعلیت (سوبژکتیویته) انسانی و
طبقاتی دخیل در این جنایت است.
7
· عنوان این شعر از سوی دیگر به تکنیسیسم سرشته
است که یکی دیگر از مکاتب مد روز فلسفه امپریالیستی است و همین خدعه و نیرنگ ایدئولوژیکی
را بکار می برد:
الف
· با برجسته کردن نقش تسلیحات نظامی و تکنیک . فن و
فن آوری، طبقه حاکمه ای را که این تسلیحات
را تولید کرده و به کار گرفته و یا این تکنیک را هدفمندانه و پیش اندیشیده توسعه
داده، تبرئه می کند.
ب
· ایدئولوژی امپریالیسم، اوبژکت جنگ (جنگ افزار) را
مطلق می کنند تا سوبژکت (فاعل انسانی و طبقاتی) جنگ را به آب زمزم بشوید.
8
· تکنیسیسم همه کاسه ـ کوزه ها را بر سر ماشین آلات
و فن و فن آوری خراب می کند و مناسبات اجتماعی، ساختار اجتماعی و طبقه اجتماعی
مربوطه را بی سر و صدا تبرئه می کند.
9
·
آنگاه دیگر
کسی از میلیاردها سرمایه گذاری دول امپریالیستی در تولید تسلیحات کشتار جمعی و
توسعه برنامه ریزی شده ی رسانه های همگانی برای عوامفریبی تمام ارضی حرفی نمی زند،
بلکه یخه توپ و تانک و هواپیما و رسانه و انترنت و غیره را می چسبد و به زمین می
زند.
شاعر
·
به عنوان
سراینده ی این شعر از حسن برای کامنتش ممنونم.
·
·
کسی منکر
این نیست که تمام بلایا و مصائب اجتماعی و غیره نشئت گرفته از سرشت طبقاتی طبقه ی
حاکمه است.
·
کسی منکر
آنتاگونیسم موجود میان دو طبقه اصلی جامعه بشری از بدو پیداش طبقات اجتماعی نیست.
·
طبقه ی
حاکمه برای طولانی تر کردن عمر خود، برای مشروعیت بخشیدن به حاکمیت طبقاتی خود و
به بیانی ساده تر، برای تحکیم هرچه بیشتر بربریت موجود، از حربه ها و ابزارهای خود
از قبیل مذهب، رسانه، دولت، دادگستری، جنگ، استعمار و غیره استفاده می کند.
·
بدون شک
نقش رسانه ها در این میان خیلی محسوس و واقعی است.
·
همچون
نقش مذهب
کیث روپرت
مرداک (1931)
سرمایه
دار آمریکایی -استرالیایی و سهامدار اصلی شرکت نیوز کورپوریشن
·
هنگامی
که مرداک با غول های رسانه ای خود رئیس جمهورها و نمایندگان پارلمان را تعیین می
کند.
·
هنگامی
که در دل رسانه های آمریکا، تلاش برای مشروعیت بخشیدن به جنگ و حمله به افغانستان
و غیره صورت می گیرد.
·
هنگامی
که هالیوود تمام تلاشش را در جهت ستایش از مالکیت خصوصی و فرهنگ آزادی فردی خرج می
کند.
·
هنگامی
که حتی فیلم های کارتن کودکان را به ستایش از نظم کنونی وا می دارد.
·
هنگامی
که خمینی در آیت الله بی بی سی به روی ماه می رود و هزاران نمونه ی دیگر.
·
پس نمی
توان نقش تاثیر گذار رسانه ها را دست کم گرفت.
·
در ضمن، اشاره
به نقش رسانه ها به معنی فراموش کردن خود طبقه ی حاکمه نیست.
·
بلکه برعکس.
·
این نقد
خود طبقه ی حاکمه است و همینطور نقش رسانه هنگامی که در انحصار بورژوازی است.
·
در این
شعر هم رسانه تنها محدود به رادیو نیست.
·
بلکه
مطبوعات، تلویزیون، کتب، انترنت، فیس بوک و غیره است
.
·
لنین در نشستی
بدرستی گفته است:
·
تنها
کافی بود سینما را در دست می داشتیم!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر