۱۳۹۲ دی ۲۶, پنجشنبه

نقل قول هائی از این و آن (62)

انعکاس
گاف سنگزاد
 
 حسین
به یاد گفته های یونگ افتادم .
نمیدانم یونگ چه دسته گلی به سر هنرمندان ایرانی زده که مدام باید این فاکت را نزدشان یافت .
یونگ علنا به هنرمندان توهین میکند .
یونگ معتقد است که دو گروه از انسان‌ها به سرچشمه‌های فکری و تجربه‌های نیاکان باستانی نزدیک‌ترند.
هنرمندان و بیماران روانی
 این دو گروه گاهی به صورت خودآگاه و گاه به طور ناخودآگاه تجربه‌های کهن انسان‌های دیرین را به یاد می‌آورند.
یونگ سپس می گوید:
هنرمند مفسر رازهای روح زمان خویش است، بدون اینکه خواهان آن باشد، مانند هر پیامبر راستین، پاره ای وقت ها به طور ناخودآگاه و به شیوه ی آدم خواب و بیدار، او تصور می کند که از ژرفای وجود خود سخن می گوید، اما این روح زمان که از طریق زبان او سخن می گوید و آن چه وی می گوید، وجود دارد چون تاثیر می گذارد.

·        آره.
·        یونگ و امثال او نماینده پسیکولوژیسم اند.
·        پسیکولوژیسم نیز یکی از مکاتب بورژوائی واپسین است.

1

·        مارکسیسم ـ لنینیسم اما روان شناسی (پسیکولوژی)  خاص خود را توسعه داده است.
·        اتفاقا نماینده سرشناس آن یکی از اساتید دانشگاه آزاد برلین بوده است:
·        پروفسور کلاوس هولتس کامپ
·        یادش به یاد باد!

·        نمایندگانی هم در اتحاد شوروی داشته است.

2
·        خیلی از شعرا چه بسا حتی سواد خواندن و نوشتن نداشته اند.
·        شعر عمدتا خودجوش است.
·        شاعر چه بسا دنبال فرم و عناصر فرمال و ساختاری شعر کشیده می شود و در روند سرایش شعر، روحش تقطیر می یابد.
·        روحی که علاوه بر شناخت احساسی ـ عاطفی، شناخت تجربی و حسی در طول عمر خود را و حتی شناخت باواسطه (شناخت دیگران را، شناخت تاریخی را) در خود ذخیره کرده است، در قالب شعر می ریزد.

3
·        حریفی قصه کوتاه می نویسد.
·        خودش چیزی حالی اش نیست.
·        ولی در همین قصه های کوتاهش واقعیت عینی انعکاس می یابد و اگر آثار او تحلیل شوند، خودش شاید خود تحلیل را حتی نفهمد تا دچار حیرت شود.

4
·        این بیان رئالیستی حقیقت امری است و نه توهین.

5
·        انعکاس یکی از تئوری های مهم فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی است و پژوهش های بیشک مهمی منتظر ترجمه به فارسی اند.
·        لنین انعکاس را خصلت خود ویژه ماده می داند.

6
·        بنی بشر فقط به بخش کوچکی از آنچه که در آئینه ضمیرش منعکس می شود، وقوف روشن دارد.
·        اما در عالم خواب ملتفت می شود که چه چیزهائی منعکس شده اند و در کارگاه ذهن چه بسا جتی با همدیگر ترکیب یافته اند.
·        همین ها هستند که در شعر مادیت کلامی ـ تخیلی ـ تصویری می یابند.
·        تخیل و تصویر بی منشاء مادی که وجود ندارد.

حسین
من تنها به یک مصراع شعر بسنده می کنم .
از کوزه همان تراود که در اوست.
هنر هنرمند تراوش ذهنیت او ست .
این ذهنیت از عینیت طبقاتی او سرچشمه می گیرد.

·        درست است.
·        هر کاری در دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت انجام می یابد.
·        آثار هنری هم به همین سان.
·        تعیین کننده اما در تئوری شناخت، اوبژکت شناخت است که  بکمک ارگان های حسی در آئینه ضمیر هنرمند انعکاس می یابد.

·        مغز آدمی که چشمه اندیشه نیست.
·        مغز آدمی ارگان تفکر است:
·        مغز سیگنال های دریافته از طریق حواس را حلاجی می کند.

·        ذهنیت هنرمند چیزی جز عینیت انعکاس یافته نیست که دوباره جامه کلامی، تندیسی و غیره می پوشد:
·        از عالم مادی برخاسته به عالم مادی برمی گردد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر