۱۳۹۲ بهمن ۱, سه‌شنبه

سیری در گلستان سعدی (103)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت نهم
(گلستان با ب اول، ص 29) 
تحلیلی از شین میم شین
   
هر آن، که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت
دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست

ز گوش، پنبه برون آر و داد خلق بده
و گر تو می ندهی داد، روز دادی هست

·        معنی تحت اللفظی:
·    هر کس بذر بدی کاشت و انتظار داشت که خوشه نیکی درو کند، مغزش را بیهوده خسته کرد و دچار خیالبافی گشت.
·        پنبه از گوشت بیرون بیاور و داد خلق را بده.
·        اگر تو ندهی روزی به نام روز داد هست.

1
 هر آن، که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت
دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست

·        سعدی در این بیت، دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک تیک کشت تخم بدی و درو کردن خوشه بدی بسط و تعمیم می دهد:
·        تخم بدی ـ به مثابه علت ـ موجب تشکیل خوشه بدی ـ به مثابه معلول ـ خواهد گشت و نه خوشه نیکی.

·        بزعم شیخ شیراز، در دیالک تیک علت و معلول نقش تعیین کننده از آن علت است، از آن تخم کشت شده است.
·        سعدی بدون اتلاف کلمه ای حتی از قانونمندی عینی دیالک تیک علت و معلول به دفاع برمی خیزد.
·        اگر کسی بذر نیکی بکارد، گیاه نیکی خواهد رویید و او ثمرات نیک درو خواهد کرد.
·        درست به همان سان که اگر کسی بذر گندم بکارد، خوشه گندم درو خواهد کرد.

2
·        سعدی ضمنا برای اثبات صحت نظر خود شناخت حسی و تجربی میلیون ها باره توده ها را به خدمت می گیرد و خواننده را از عالم حس و تجربه به پهنه عقل و نظر رهنمون می شود:
·        از عالم کشت و کار به عالم استنتاج عقلی و نظری رهنمون می شود:
·        گندم از گندم بروید، جو ز جو!

3
·        می توان گفت که سعدی دیالک تیک حسی و عقلی را از سوئی و دیالک تیک تجربی و نظری (امپیریکی و تئوریکی) را از سوی دیگر به خواننده می آموزد و در این دو دیالک تیک نقش تعیین کننده را از آن حسی و تجربی می داند.
·        تجربه (عمل، پراتیک) هم منشاء نظر (اندیشه، تئوری) است و هم محک تعیین صحت و سقم نظر است.

·        مراجعه کنید به  دیالک تیک حسی و عقلی، دیالک تیک تجربی و نظری (امپیریکی و تئوریکی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری     

4
هر آن، که تخم بدی کشت و چشم نیکی داشت
دماغ بیهده پخت و خیال باطل بست

·        اگر کسی به دیالک تیک علت و معلول اعتنائی نکند، در قاموس شیخ شیراز، آب در هاون می کوبد:
·        مغزش را بیهوده به زحمت می اندازد و به عبث خیال بافی می کند:
·        علت، همیشه تعیین کننده معلول است.

5
ز گوش، پنبه برون آر و داد خلق بده
و گر تو می ندهی داد، روز دادی هست.

·        حالا حتما حریفی خواهد پرسید که دیالک تیک علت و معلول و کشت و درو چه ربطی به داد و بیداد دارد؟

·        برای پاسخ به این پرسش باید دید که سعدی در این بیت چه می کند.

·        سعدی در این بیت، دیالک تیک داد و ستد را برای توضیح نظر خویش به خدمت می گیرد:
·        بزعم سعدی برای هر ستدی باید دادی داده شود.
·        پرهیز از دادن داد درخور به ازای ستد معین، به معنی دادن بیداد است.

·        ریشه واژه بیداد هم همین جا ست:
·        بیداد به معنی ستد بی داد است:
·        به معنی طفیلیگری و انگل وارگی است.

6
ز گوش، پنبه برون آر و داد خلق بده
و گر تو می ندهی داد، روز دادی هست.

·        بنظر سعدی، کسی که به ازاری ستد معین، داد درخور نمی دهد، تخم بدی می کارد، ستم و بیداد بر طرف مقابل روا می دارد و دیر یا زود باید به سزای عمل بد خود برسد.
·        این حکایت گلستان استثنائی ترین حکایت سعدی بطور کلی است.
·        اگر طبقه حاکمه فهم و فراست لازم را می داشت، حتما این حکایت را سانسور می کرد.

·        چون تار و پود سیستم فئودالی بر همین بیداد استوار شده است:
·        طبقه حاکمه به ازای ستد قلدرمنشانه و زورگویانه ی خود از توده های مولد و زحمتکش (رعایا، بندگان، غلامان، پیشه وران، تجار و غیره)، چیزی به آنها نمی دهد.

·        حالا باید پرسید که منظور از مفهوم «روز داد» چیست؟    

7
·        روز داد دیالک تیکی از روز داد دنیوی و اخروی است:

الف
·        روز داد می تواند روز خیزش خلق و سلب مالکیت از سلب مالکیت کنندگان (طبقه حاکمه)  باشد.
·        از این رو، همانطور که در بخش قبلی اشاره شد، در این حکایت  به طبقه حاکمه هشداری جدی و استراتژیکی داده می شود:
·        هشدار از خیزش خلق.

·        به قول خواجه شیراز:
·        «غیرت آوردن گدایان به سبب بیداد و پر بلا کردن جهان»

ساقی به جام عدل، بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پربلا کند

ب
·        روز داد می تواند روز حساب و کتاب الهی (روز قیامت) باشد.
·        روزی که هر کس، کشته خویش در این دنیا را در آن دنیا درو خواهد کرد.   

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر