۱۳۹۲ دی ۲۴, سه‌شنبه

سیری در گلستان سعدی (100)

سعدی شیرازی  
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی) 
حکایت نهم 
(گلستان با ب اول، ص 29)  
تحلیلی از شین میم شین



1
درویش و غنی بنده این خاک در اند 
و آنان که غنی ترند، محتاجترند

·        سعدی در این بیت، دیالک تیک انسان و خدا را به شکل دیالک تیک گدا و توانگر بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن خدا (توانگر) می داند.
·        سعدی در هر دو اثر اصلی خود بابی را به هر کدام از دو قطب این دیالک تیک اختصاص داده است.
·        در قاموس سعدی و بعدها حافظ، تضاد اصلی جامعه فئودالی را تضاد سلطان و درویش و به عبارت دقیقتر، تضاد توانگر و گدا تشکیل می دهد.
·        این دیالک تیک بر پایه تئوری ثروت سعدی و حافظ استدلال و اثبات می شود:
·        بنظر آندو ثروت خدا دادی است:

 یکی را می دهد صد گونه نعمت 
یکی را نان جو آلوده بر خون
با اجازه ی بابا طاهر عریان

2
·        در دیالک تیک انسان و خدا، کل بشریت در طبقه کذائی گدا قرار می گیرد و فرقی میان شاه و گدا، ارباب و رعیت باقی نمی ماند.
·        سعدی برای تکمیل عوامفریبی، حتی قدمی فراتر می گذارد و ادعا می کند که غنی تران گداتران و محتاجترانند.
·        این وجه مشترک همه ایدئولوگ های همه طبقات واپسین است که برای حفظ و تحکیم تضادهای طبقاتی واقعی در جامعه به انکار آن در دیالک تیک انسان و خدا می پردازند، شاه را با گدا برابر جا می زنند، تا نابرابری شاه و توده را بتون ریزی و تحکیم کنند.

بنازم به بزم محبت که آنجا 
گدائی به شاهی مقابل نشیند.


3 
آنگه مرا گفت: 
«از آنجا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان،
خاطری همراه من کنند که از دشمنی صعب، اندیشناکم.
گفتمش:
« بر رعیت ضعیف، رحمت آور، تا از دشمن قوی زحمت نبینی.»

·        نقش اصلی سعدی اکنون آشکار می گردد:
·        عالت عضو طبقه حاکمه یعنی سلطان از سعدی می خواهد که خاطری همراه او کند و راه نجاتی نشانش دهد.
·        سعدی هم بلافاصله رهنمود می دهد.
·        سعدی اما ضمنا زهر ایدئولوژیکی ـ فئودالی خود را به کام خواننده و شنونده حکایات خویش می ریزد:
·        طریق و ترفند عوامفریبی ردخور ندارد.
·        فقط باید به تحلیل دیالک تیکی جملات و یا ابیات سعدی و امثالهم همت گماشت:


4
از آنجا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان،
خاطری همراه من کنند که از دشمنی صعب، اندیشناکم.

·        سعدی از زبان سلطانی ستمگر دیالک تیک اصلی جامعه فئودالی را، یعنی دیالک تیک سلطان و درویش را وارونه می سازد.
·        منظور از وارونه سازی دیالک تیک سلطان و درویش چیست؟
·        دیالک تیک سلطان و درویش و یا توانگر و گدا همانطور که گفته شد، بسط و تعمیم دیالک تیک خدا و انسان است و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن خدا (سلطان و یا توانگر)   است.
·        سلطان اما بر همت درویشان دخیل می بندد و التماس دعا دارد.
·        این به معنی وابستگی ظل الله (سایه و قرینه و نماینده خدا در زمین) به گدا و درویش و بینوا ست.
·        این به معنی وارونه سازی دیالک تیک توانگر و گدا ست.

·        شعبده و ترفند را باش:
·        وارونه سازی دیالک تیک توانگر و گدا در حرف، برای حفظ و تحکیم آن در عمل!   

5
·        سعدی در این حکم، دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک سلطان و درویش بسط و تعمیم می دهد و استثنائا نقش تعیین کننده را از آن فرود (درویش) می داند و حتی گامی فراتر می گذارد، خود را درویش جا می زند، سلطان بی انصاف را به التماس دعا وامی دارد و از صداقت و همت دراویش دم می زند.
·        ملک ابله عرب از دشمنی صعب در هراس است، التماس دعا دارد و راه حلی می طلبد.


6
گفتمش:
« بر رعیت ضعیف، رحمت آور، تا از دشمن قوی زحمت نبینی.»

·        اگر حکیم دیگری، به جای سعدی بود، حیله ای برای کشتن دشمن صعب ملک می اندیشید و یا راهی برای بر قراری صلح پیشنهاد می کرد، ولی سعدی راه حلی استراتژیک ارائه می دهد که از ژرف اندیشی بی نظیر او، از شم تیز او و از درک تضاد اصلی جامعه فئودالی سرچشمه می گیرد.
·        رهنمود استراتژیک سعدی برای ملک بی انصاف صریح و روشن است:

«بر رعیت ضعیف، رحمت آور، تا از دشمن قوی، زحمت نبینی!»

·        فرمولبندی سعدی را زیر ذره بین تحلیل بگذاریم و به تماشای تپش پر شور مفاهیم  بنشینیم:

مفاهیم ملک و رعیت، ضعیف و قوی، رحمت و زحمت.



ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر