۱۳۹۲ دی ۲۶, پنجشنبه

نقل قول هائی از این و آن (60)

گاف سنگزاد

·        تعلق داشتن به طبقات اجتماعی واپسین ظاهرا مرزهای فرماسیونی را در می نوردد و اعضای طبقات اجتماعی واپسین  همه فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی را به هم نزدیک می سازد و چه بسا حتی به موضع ایدئولوژیکی واحدی سوق می دهد.

1
·         آنچه بی تردید وجود دارد، تشابه ایدئولوژیکی طبقه برده دار واپسین با طبقه فئودال واپسین و طبقه بورژوازی واپسین است.

2

·        خطوط فکری و ایدئولوژیکی اصلی در فلسفه مثلا نیچه و دیگر فلاسفه فاشیسم و امپریالیسم از جمله اگزیستانسیالیسم، قلسفه حیات و غیره را می توان با خطوط فکری و ایدئولوژیکی  فلاسفه فئودالیسم واپسین مقایسه کرد وبه به خطوط ماهوی یکسان زیر رسید:
·        تحقیر زندگی

·        پوچی زندگی

·       تجلیل از مرگ

·        ستایش دیوانه وار انتحار

·        طبقه بندی دوئالیستی همه چیز به عالی و پست، مثلا ابربشر و آشغالبشر (نیچه، شاملو، حافظ، هدایت)

·   تئوری نخبگان (ستایش افراطی از پادشاهان، امپراطوران، ژنرال ها، شخصیت ها، روشنفکران، قهرمانان، رهبران، سیاستمداران)

·        چپ نمائی عوامفریبانه و بی شرمانه:

·        سوسیالیست نامیدن خود از سوی فاشیست ها

·        طرفدار   مستضعفین نامیدن خود از سوی فوندامنتالیست ها و غیره

3
·        این مسئله ولی با بغرنجی و پیچیدگی خارق العاده ای همراه است.
·        باید روی آن کار پژوهشی عرقریز صورت  گیرد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر