۱۳۹۲ دی ۳۰, دوشنبه

سیری در شعر «آرش کمانگیر» (19)

اثری از مجید ارجمند
سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)

آرش کمانگیر
(شنبه 23 اسفند 1337)
تحلیلی از شین میم شین
 
نازک اندیشان شان بی شرم
که مباداشان دگر، روز بهی در چشم
یافتند آخر فسونی را که می جستند

·        تیزاندیشان دشمن در نهایت بی شرمی، حیله و ترفندی را که می جستند، سرانجام یافتند.

·        این حیله و ترفند اما از چه قرار است؟

·        سیاوش حیله و ترفند دشمن را از زبان توده به اطلاع  خواننده و شنونده شعر می رساند و ضمنا از روانشناسی توده پرده برمی دارد:

چشم ها با وحشتی در چشمخانه، هر طرف را جست و جو می کرد
و این خبر را هر دهانی، زیر گوشی بازگو می کرد:

·        توده از شنیدن حیله و ترفند دشمن دچار ترس و وحشت شده است:
·        چشم توده در چشمخانه به هر طرف می چرخد تا گمشده خود را بیابد.
·        زبان توده اما همزمان خبر هراس انگیز و دلهره آمیز را زیرگوشی بازگو می کند تا هم از اهمیت عظیم نقش و فونکسیون گمشده مطلوب و هم از وسواس درخور در گزینش او پرده بر دارد:

«آخرین فرمان، آخرین تحقیر
مرز را پرواز تیری می دهد سامان

گر به نزدیکی فرود آید
خانه هامان تنگ
آرزومان کور
ور بپرد دور
تا کجا، تا چند؟
آه کو بازوی پولادین و کو سر پنجه ایمان؟»

·        معنی تحت اللفظی:
·        آخرین فرمان تحقیر آمیز دشمن از قرار زیر است:
·        برای سامان بخشی بر سرحدات بی سامان باید تیری پرتاب شود.
·        اگر تیر در نزدیکی فرود آید، خانه های توده تنگ و آرزوی توده کور خواهد شد.
·        و اگر در دور دست ها فرود آید، برعکس.
·        کجا ست، بازوی پولادین و سرپنجه ایمان برای پرتاب این تیر؟

1
·        برای درک محتوای معنوی این بند شعر باید بند پیشین شعر را به خاطر آورد:

مرزهای ملک
همچو سر حدات دامنگستر اندیشه بی سامان

·        اکنون می توان به معنی حکم «مرز را پرواز تیری می دهد سامان» پی برد:
·        مرز در این بند شعر، دیالک تیک مرز ملکی و مرز فکری است که هر دو نابسامان اند.

·        اما منظور از مرز ملکی و مرز فکری چیست؟

2
·        منظور از مرز ملکی، به احتمال قوی، حد و مرز ملی، مادی و عملی توده است و منظور از مرز فکری، حد و مرز معنوی و نظری توده:
·        منظور استقلال عمل و اندیشه در مقیاس ملی و بین المللی است!

3
مرز را پرواز تیری می دهد سامان

·        تیر پرتاب شونده به سرحدات ملکی و فکری بی سامان توده، سامان درخور خواهد داد:
·        هرچه دورتر فرود آید، سرحدات ملکی و فکری توده، به همان میزان وسیع تر خواهد گشت.
·        و هرچه نزدیکتر فرود آید، سرحدات ملکی وفکری به همان اندازه تنگتر خواهند بود.

4
مرز را پرواز تیری می دهد سامان

·        این بدان معنی است که حد و مرز خودمختاری و خرد توده به مسافت برد تیر بستگی خواهد داشت.
·        به عبارت دیگر، کم و کیف آزادی و استقلال توده بوسیله تیر تعیین خواهد شد.
·        نقش و فونکسیون تیر عبارت است از سامان بخشی بر سرحدات بی سامان ملکی و فکری:

5
·        اگر تیر در نزدیکی ها فرود آید، اولا خانه های توده تنگ خواهند شد، یعنی سرحدات ملکی نابسامان و توده از استقلال ملی محروم خواهد ماند.
·        ثانیا چراغ آرزوی توده کور و سرحدات فکری نابسامان خواهد ماند و توده از استقلال نظری محروم خواهد ماند.
·        این به معنی وابستگی عملی و نظری خواهد بود.
·        این به معنی بردگی به دشمنان داخلی و خارجی خواهد بود.
  
6
·        سیاوش در این شعر با توسل به تخیل و تاریخ هم از زیر تیغ سانسور تن بدر می کشد و هم برای استقبال سرداران سلحشور خلق از مرگ معنی می یابد.

·        بدین طریق سامان سرحدات ملکی و فکری و میزان روشنی چراغ آرزو و آرمان توده در وابستگی به کیفیت رفتار سرداران توده ای در آزمون بزرگ زندگی تعیین می شود.

·        «ایستادن بر سر پیمان» (سایه)، هرچه مصمم تر باشد، سرحدات ملکی و فکری، به همان اندازه بسامان تر و چراغ آرزو و آرمان توده به همان میزان فروزان تر خواهد گشت.

·        اکنون این سؤال پیش می آید که سیاوش از کجا به این ایده و اندیشه رسیده است؟  

7

·        برای پاسخ به این پرسش باید شیوه رفتار سرداران سلحشور توده ها را به یاد آورد:
·        به عنوان مثال و نمونه:
·        دفاعیات شورانگیز خسرو روزبه را
·        لبخند انوشه بر لب به هنگام تیرباران را
·        فرمان آتش به سوی خویش از سوی سرداران سلحشور دیگر را
·         
·        سیاوش به احتمال قوی ایده و اندیشه «مرز را پرواز تیری می دهد سامان» را از همین پهلوانی های بی نظیر و بی همتا استخراج کرده است.

8

·        نکته نظری مهم دیگر در این بند حماسه آرش، منشاء و خاستگاه توده ای قهرمان است.
·        به همین دلیل قهرمان تیرانداز را چشم های توده در چشمخانه و زبان توده به زمزمه می جوید.

·        تفکر مارکسیستی ـ لنینیستی سیاوش همین جا نیز آشکار می گردد:
·        سیاوش در سنت پله خانوف، دیالک تیک شخصیت و تاریخ را به شکل دیالک تیک قهرمان و توده بسط و تعمیم می دهد و بی کمترین تردید و تزلزل از نقش تعیین کننده تاریخ (جامعه و توده) در این دیالک تیک پرده برمی دارد.

9
·        مرزبندی جهان بینانه و ایدئولوژیکی سیاوش با خیل عظیمی از شعرا و نظریه پردازان ملی و بین المللی در همین جا نمایان می گردد:
·        قهرمان سیاوش از آسمان نازل نمی شود.
·        قهرمان سیاوش تافته پر نخوت افاده مند جدا بافته ای نیست.
·        قهرمان سیاوش تکرو تک و تنهای از خود راضی و باد در غبغب فخر فروش به زمین و زمان نیست. 

·        قهرمان سیاوش را توده می جوید، توده می سازد و به پیش می راند تا در پی او بسان سیل بنیانکن به راه افتد و بر عرش اعلی هجوم برد.
·        قرینه رئال خدا در زمین، دیالک تیک قهرمان و توده است و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده نه از آن  قهرمان، بلکه از آن توده ی قهرمان قهرمان پرور است.

10
هر دهانی این خبر را بازگو می کرد
چشم ها ـ بی گفت و گویی ـ هر طرف را جست و جو می کرد.

·        رسالت توده در این بند شعر از صراحتی روشن گذرانده می شود:
·        چشم و دهان توده در کارند تا قهرمانی تعیین و به پیش فرستاده شود.
·        سازنده قهرمان، توده است.

11
 پیر مرد ـ اندوهگین ـ دستی به دیگر دست می سایید
از میان دره های دور، گرگی خسته می نالید
برف روی برف می بارید
باد، بالش را به پشت شیشه می مالید.

·        در این بند شعر سیاوش، محیط طبیعی زیست با محیط روانی توده در هم می آمیزد:
·        اندوه پیرمرد، سایش دست بر دست، ناله گرگ خسته از دره های دور، بارش بی امان برف بر روی برف و مالش بال باد بر شیشه های پنجره کلبه از وحدت طبیعت و جامعه و انسان خبر می دهد.
·        در همین بند شعر ضمنا دریائی از عاطفه، احساس، اندوه و اندیشه موج می زند.
·        این بند شعر هم بلحاظ فرم و ساختار و هم بلحاظ مضمون و محتوا فوق العاده زیبا، بی همتا و غول آسا ست.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ر.حش شاد شاعر واقعی تودها ودرود بر ایمان قوی وخدشه نا پذیرش بتوه ها وتوده ایها ی قهرمان تاریخ ساز دوران

    پاسخحذف