۱۳۹۲ بهمن ۸, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی استالین (1)


نطق استالین بمناسبت مرگ لنین
در دومین کنگره شوراهای کل اتحاد شوروی
۲۶ ژانویه سال ۱۹۲۴ (۱)
بر گرفته از:
نشر اداره نشریات دولتی، مسکو سال ۱۹۴۶، جلد اول
(شامل دو قسمت)
مسعود بهبودی    

رفقا!
ما کمونیست ها مردمی از سرشت ویژه ایم.
ما از مصالح خاصی برش یافته ایم.
کسانی هستیم که سپاه سردار بزرگ پرولتاریا، سپاه رفیق لنین را تشکیل میدهیم.
هیچ افتخاری بالاتر از تعلق به این سپاه نیست.
هیچ افتخاری بالاتر از داشتن نام عضویت حزبی که بنیادگذار و رهبر آن رفیق لنین است، نمی باشد.
همه کس را تاب تحمل مصائب و توفان های مربوط بعضویت این حزب نیست.
فرزندان طبقه کارگر، فرزندان نیاز و مبارزه، فرزندان حرمان های بی پایان و مساعی قهرمانانه- اینها هستند آن کسانی که مقدم بر همه باید اعضای چنین حزبی باشند.
باین علت است که حزب لنینیست ها، حزب کمونیست ها در عین حال حزب طبقه کارگر نامیده می شود.

·        ما برای آشنائی با جهان بینی استالین چاره ای جز تحلیل دیالک تیکی آثار او نداریم.

·        این سحنرانی یکی از آثار ایشان است که ما در صدد تحلیل حتی المقدور آن برآمده ایم.
·        دلیل این کار این است که تاکنون تحلیل جامع و مانعی از جهان بینی استالین و استالینیسم به عمل نیامده است.
·        شاید این گام ما سهم درخوری در این زمینه ادا کند.

1
رفقا!
ما کمونیست ها مردمی از سرشت ویژه ایم.

·        سرشت به چه معنی است؟

·        در فرهنگ واژگان فارسی، سرشت به معانی زیر آمده است:
·        خوی
·         نهاد
·         طینت
·        فطرت

·        همه این معانی برای سرشت، منشاء اسکولاستیکی و قرون وسطائی دارند.
·        ما برای کسب یقین قلبی، سری به دیوان  حافظ می زنیم:

2
 گر جان بدهد سنگ سیه، لعل نگردد
با طینت اصلی چه کند، بدگهر افتاد

·        بزعم حواجه شیراز، همه چیزهای هستی از جماد تا نبات و از جانور تا انسان به دو دسته طبقه بندی می شوند:

الف

·        صاحبان گوهر و اصل و طینت و سرشت و بنیاد نیک

ب

·        صاحبان گوهر و اصل و طینت و سرشت و بنیاد بد

·        بر اساس این تئوری دوئالیستی ـ تئولوژیکی ـ راسیستی بنیاد نیک و بد، لعل در قاموس خواجه شیراز به چیزی نیک گوهر و سنگ سیاه به چیزی بد گوهر طبقه بندی می شود.

·        اگر به جای گوهر، واژه استالینیستی سرشت را بگذاریم:
·        لعل چیزی نیک سرشت و سنگ سیه چیز بد سرشت خواهد بود.

3
بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی
کاندر آن جا طینت آدم مخمر می‌کنند

·        خواجه در این بیت نیز مقوله فلسفی ـ قرون وسطائی طینت را برای تجلیل می و میخانه به خدمت می گیرد:
·        بزعم خواجه دم در میخانه ها طینت آدمی را تخمیر می کنند.

4
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزارداماد است

·        خواجه در این بیت، به تعیین سرشت جهان کمر می بندد:
·        بزعم خواجه جهان مادی نهاد و سرشتی سست دارد.
·        بی وفا ست.
·        به عجوزه شوهرکش شبیه است.

5
حافظ نهاد نیک تو کامت برآورد

·        خواجه اکنون به تعیین نهاد خود کمر می بندد و با شباهت شگرفی به استالین، خود را دارنده نهاد نیک جا می زند و درست به همین دلیل کامروائی و کامیابی بی چون و چرای خود و امثال خود را پیشاپیش تضمین می کند:
·        داشتن نهاد و سرشت نیک همان و برآورده شدن کام دل همان!
·        اوتوماتیسمی بی غل و غش!

6
جان‌ها فدای مردم نیکو نهاد باد

·        خواجه در این مصراع بیت، دست به درگاه خدا برمی دارد و برای دارندگان نهاد نیک از کیسه خلیفه می بخشد:
·        جان اراذل و اوباش جهان ـ همه از دم ـ فدای مردم نیکو نهاد (به قول استالین، ویژه سرشت) بادا!  

7
رفقا!
ما کمونیست ها مردمی از سرشت ویژه ایم.

·        حالا می توان به منظور و ضمنا به جهان بینی استالین پی برد:
·        بزعم استالین، کمونیست های کذائی، یعنی خود او و پیروانش، در مقایسه با همنوعان دیگر، سرشت ویژه ای دارند که مابقی از آن بکلی محرومند.

·        باید در روند تحلیل این سخنرانی با دلایل و جهان بینی استالین بهتر و بیشتر آشنا شویم.

·        از همین جمله اول اما می توان به این نتیجه رسید که استالین بلحاظ باورمندی به تئوری دوئالیستی ـ تئولوژیکی ـ راسیستی ـ ایدئالیستی بنیاد نیک و بد (تئوری هابیل و قابیل) کمترین تفاوتی با خواجه شیراز ندارد.  
8
 رفقا!
ما کمونیست ها مردمی از سرشت ویژه ایم.

·        سرشت اما در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی به چه معنی است؟

·        برای پاسخ به این پرسش، بهتر است، استکانی را که دم دست داریم، در نظر گیریم:
·        استکان استوانه ای شکل، مثلا جنس شیشه ای دارد و شیشه از ماسه ساخته می شود.
·        یعنی از بهم پیوستن اتم های سیلیسیوم و تعداد قلیلی از اتم های دیگر فلزات، مثلا آهن، سرب، نیکل و کوبالت و غیره.

9
·        می توان گفت که دیالک تیک فرم و محتوا در رابطه با استکان به شکل دیالک تیک استوانه و اتم های سیلیسیوم، آهن، سرب، نیکل و کوبالت و غیره بسط و تعمیم یافته است.
·        فرم به شکل استوانه و محتوا به شکل اتم های سیلیسیوم، آهن، سرب، نیکل و کوبالت و غیره.

10
·        اگر از استکان، اتم های آهن، سرب، نیکل و کوبالت و غیره را حذف کنیم، استکان همان می ماند که بوده است.
·        فقط بلحاظ رنگ و استحکام و غیره تغییرات ناچیزی می یابد.

·        به همین دلیل می توان گفت که دیالک تیک استوانه و اتم های سیلیسیوم بسط و تعمیم دیالک تیک نمود و بود، پدیده و ماهیت است.

·        نمود، فرم تصفیه شده از صفات فرعی (رنگ، استحکام و غیره)  است.
·        بود (ماهیت)، محتوای تصفیه شده از عناصر فرعی (اتم های آهن، سرب، نیکل و کوبالت و غیره) است.

·        ماهیت به عبارت دقیقتر محتوای تهی از فرعیات و آلودگی ها ست.
·        ماهیت هر چیز به خواص اصلی و تعیین کننده و درونی و ضرور و عام آن چیز اطلاق می شود.  

11
به زبان فلسفی

·        نمود (پدیده) بیانگر مجموعه خواص خارجی چیزها، روندها و غیره است که بکمک حواس، مشاهده  و تجربه بیواسطه برای ما قابل دسترسی اند.
·        نمود (پدیده) برخلاف بود (ماهیت) دارای خصلت منفرد، تصادفی و متغیر است.
·        نمود، هم بیانگر خواص اصلی و ماهوی است و هم بیانگر خواص فرعی و غیرماهوی.

·        بود (ماهیت) بیانگر وحدت عام و ضرورت است
·        بود (ماهیت) بیانگر مجموعه تعین های عام و ثابت هر چیز و روند و غیره است که ضرورتا به آن چیز و یا روند تعلق دارند

12

·        مارکس در اثر خود تحت عنوان «سرمایه» از ترکیب دیالک تیک فرم و محتوا با دیالک تیک نمود و ماهیت، دیالک تیک مرکبی تشکیل می دهد تا به تبیین صریح و دقیق چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی نایل آید:
·        دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی را.

13
رفقا!
ما کمونیست ها مردمی از سرشت ویژه ایم.

·        سرشت همان ماهیت است.
·        در دیالک تیک نمود و بود ویا پدیده و ماهیت، نقش تعیین کننده از آن ماهیت (بود) است، بی آنکه نمود (پدیده) هیچ واره و هیچکاره باشد.

·        بزعم استالین ـ اگر او بفرض از دیالک تیک ماتریالیستی خبر داشته باشد ـ کمونیست های کذائی دارای ماهیت خاص و ویژه ای اند.

·        اما چرا و به چه دلیل تجربی و منطقی و واقعی و عینی کمونیست ها بلحاظ ماهوی با بقیه بنی بشر تفاوت دارند؟
·        چی شده که آنها ماهیت دیگری و خاصی کسب کرده اند؟
·        ماهیت آدم ها را چگونه می توان تشخیص داد و تعیین کرد؟    

ادامه دارد.

۴ نظر:

  1. این «دیالتیک» جناب بهبودی با ندازه یک سیب زمینی بیرگ هم ارزش ندارد. وای بر حال جامعه ایی که چنین «فلسوفانی» از جنس او او تربیت شوند.
    بزعم وی، ماهیت بلشویکها با بوشها فرق ندارد. آفرین بر فیسوف ما

    پاسخحذف
  2. آقای شهرام بجفی در پاسخ به فحاشان استالین در صفحه فیسبوک در زیر «نطق استالین بمناسبت مرگ لنین در دومین کنگره شوراهای کل اتحاد شوروی» بدرستی و بحق نوشته اند: «امروز ریویزیونیستها در کنار مدیاهای امپریالیستی با تشبثات رذیلانه می‌‌خواهند بگویند که تضاد امروزی بشر سرمایه داری نیست!!!!!!! بلکه استالینیستها هستند!!!!!!».
    آری رفیق! کارگزاران سرمایه بدون اینکه به سازندگیهای اعجازگونه دوره رهبری استالین کمترین اشاره ای بکنند، با تهمت زدن، افتراگویی و «یک کلاغ و چهل کلاغ کردن» حوادث ناگوار دوره سازندگیهای سوسیالیستی، در صدد آنند که جنایات بیشمار و بی سابقه سرمایه داری را از اذهان عمومی بزدایند و «تقدس» سرمایه را ابدی نشان دهند.
    اما بر خلاف میل و تصور آنها، چرخ تاریخ در هر حال فقط بجلو می چرخد و مرتجعین رنگارنگ، از جمله تروتسکیستهای همپیمان و همصدا با فاشیسم سرمایه داری و آژانسهای اطلاعاتی غرب ایدئولوژیک و جریانات فوق ارتجاعی مثل گردانندگان سایت «تبیان» توان توقف آن را ندارند.
    این جناب بهبودی تصور می کند با «دیالکتیک» کذایی خود شق القمر کرده است.
    نه خیر آقا جان! هزاران برابر قوی تر از این «دیالکتیک» شما را ما در «تحلیل و بررسی ها» و انتشارات سازمانهای امنیتی غرب، بخصوص، سازمان سیا، موساد انتلیجنت سرویس، ساواک، ساواما وغیره دیده ایم و خوانده ایم.
    چرا آنها به چنین تبه کاریها و حقه بازیها دست می زنند و کجای آنها می سوزد، بر ما روشن است و معلوم است که استالین «تقدس» مالکیت خصوصی را به زیر سؤال برد.
    مبارزه، مبارزه طبقاتی است. مسئله لغو مالکیت خصوصی و بهره کشی آدمنمایان از انسان تولیدگر در میان است. در مبارزه طبقاتی حلوا و شیرینی هم پخش نمی کنند.
    بنابراین، دست زدن دشمنان آشتی ناپذیر طبقات استثمارشونده و ستمکش به چنین «دیالکتیک»های کذایی و تبه کاریهای خارج از تصور، نه دیروز و امروز، و نه تا زمانیکه طبقات استثمارگر موجود و در قدرتند، دور از انتظار نیست.
    اما، «آن وقت که وزد بر من و تو باد سرد مهرگان، معلوم شود که مرد و نامرد کیست» (از حکایت بید و نیلوفر).

    پاسخحذف
  3. چه عجب خداوند عالمیان یک ابرانسان به ما اعطاء کرد!
    پس از گذشت نود سال تمام از نطق تاریخی استالین بمناسبت درگذشت لنین، فرمانده اولین انقلاب پیروز پرولتری در تاریخ، خداوند عالمیان را هزاران شکر، که بالاخره یک ابرانسان بنام آقای شین میم بهبودی نامی پیدا شد و «این یاوه های (استالین) را به نقد دیالک تیکی کشید» و گر نه، چون کارکنان اتاقهای ایدئولوژی جهان «غرب» (سرمایه داری) در خواب عمیق فرو رفته بودند و تا کنون از آن خبر نداشتند، خطر بازگشت بلشویکها محتمل بود.
    خدایا سایه آقای شین میم بهبودی، این ابرانسان (عقل کل) را از سر ما کم نکن و رحمتت را از نیچه بزرگ دریغ مکن!

    پاسخحذف
  4. این «دیالتیک» جناب بهبودی با ندازه یک سیب زمینی بیرگ هم ارزش ندارد

    ۱
    اولا
    عادم هندسی
    دیالک تیک و نه دیال تیک

    ۲
    ثانیا
    دیالک تیک میراث هراکلیت است
    که
    نور دیده لنین بوده است.

    ۳
    ثالثا
    دیالک تیک ایدئالیستی
    میراث بی همتای هگل است
    که
    لنین
    مطالعه دقتمند میراثش را اکیدا توصیه کرده است.

    ۴
    رابعا
    دیالک تیک ماتریالیستی
    میراث ماندگار کلاسیک های مارکسیسم
    یعنی مارکس و انگلس
    است.

    ۵
    خامسا
    تو کجایی
    تا شود خر
    نوکرت
    چارقت دوزد
    کند شانه سرت؟

    وقت خواب
    آید
    شپش هایت کشد
    شیر پیشت آورد ای نره خر؟

    پاسخحذف