۱۳۹۰ اسفند ۱۴, یکشنبه

می ‌خواهم در ستایش شادی ‌ها بپا خیزم

اقیانوسی را در برکه ‌ای بستایم و جنگلی را در برگی!

یوسف صدیق (گیلراد)
قرن بیست و یکم
(سه سروده‌ی کوتاه در هفته‌های پایانی اولین دهه‌ی قرن)
(۸ دسامبر ۲۰۱۰)
سرچشمه
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com

1
(۱۷ آذر ۱۳۸۹)

• و همچنان
• چشمان خیس شعر،

• و انحراف زمان
• از سمت زندگی‌

• و شاخه ‌ی زیتون

• از مسیر با‌د.
• ....

• پیراهن سپیدت را بپوش!

• از مرز این هزاره می ‌‌گذریم.

2
(۱۷ آذر ۱۳۸۹)

• نمی خواهم
• به خواب و
• به بیداری،
• نبض آ‌تش را بگیرم و
• دائم
• روی سنگ دود گرفته‌ ی گورم
• بنویسم:
• « کشتیم و کشته شدیم.»

• می ‌خواهم
• در ستایش شادی ‌ها بپا خیزم،

• اقیانوسی را
• در برکه ‌ای بستایم و
• جنگلی را در برگی.
• ....

• هان!

• گًل شیپوری!
• خدا و خدایان را بگو:
• «کمی‌هم آ‌تش بس!»
3
(۱۷ آذر ۱۳۸۹)
• از این همه سیب،

• پیکان‌ ها

• سیب گلویم را نشانه گرفته ‌اند!

• می‌پرسم:

• «چرا؟»

• صدایی
• همچون رعد
• در خواب ‌هایم می ‌‌ریزد:
• «بگریز انسان!
• بگریز! »

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر