۱۳۹۱ فروردین ۳, پنجشنبه

در دوره ای دشوار (1)

استالین تجسم تضاد های سوسیالیسم جوان بود!

طرحی از طراح ارجمند مجله هفته
هانس هاینتس هولتس
برگردان میم حجری

هانس هاینتس هولتس، در این مقاله، زندگی و کار استالین را مورد بررسی قرار می دهد.
دور از تجلیل چشم بسته مبتنی بر دفاع، ولی به همان سان نیز دور از تحقیر و تخفیف و لعن و نفرین!
یعنی نه بدان سان که امروزه در محافل «چپ های مد روز» مد شده است.
چرا که این شیوه برخورد «چپ های مد روز»، نه ربطی به حقایق تاریخی دارد و نه بوئی ـ حتی ـ از تحلیل مارکسیستی برده است

• ژوزف استالین (21 دسامبر 1879 ـ 5 مارس 1953) به تاریخ کمونیسم تعلق دارد.
• چه خوب و چه بد.

• استالین معمار اتحاد شوروی بود، که توسعه غیر قابل قیاس و پیکار قهرمانانه اش بر ضد فاشیسم هیتلری تحت رهبری او تحقق یافت.

• استالین حکمران مطلقه بود، که با سرسختی غیرقابل وصف، خط مشی سیاسی ئی را که نمایندگی می کرد، جامه عمل پوشاند و مخالفین واقعی و منحرفین کذائی را بیرحمانه سرکوب کرد.

استالین تجسم تضاد های سوسیالیسم جوان بود.


• تنها با شناخت این تضاد ها ست، که می توان به شناخت استالین نایل آمد، استالینی که سرسخت ترین دشمنان تاریخی اش ـ حتی ـ منکر عظمت او نیستند.


• وقتی استالین درگذشت، انسان ها در خیابان ها گریستند.
• نه فقط در مسکو، بلکه همچنین در پاریس.
• نسلی در سوگ استالین می گریست، که برایش اتحاد شوروی زیر رهبری استالین، ملجأ امیدی و تکیه گاه مطمئنی در مبارزه بر ضد فاشیسم درنده خو بود.
• ثبات اتحاد شوروی برای این نسل تقدم داشت و استالین مظهر این ثبات بود.

• نسل بعدی که دیگر در معرض خطر فاشیسم قرار نداشت، می توانست و می بایست معیارهای دیگری را برگزیند.

• اینکه برای حفظ ثبات نه تنها می بایستی مضیقه ها و دشواری هائی را تحمل کرد، بلکه علاوه بر آن، شاهد ارتکاب جنایات بیشماری نیز بود، مسئله ای بود که با شعار مخالفت با فاشیسم مساوی است با جانبداری از سوسیالیسم قابل توجیه نبوده و نیست.


• توضیحات تاریخی در مورد پایمال کردن حقوق مردم، جای مسائل مربوط به اتیک (اخلاق) سیاسی را نمی گیرد.

• (اخلاق، عبارت است از فرمی از شعور اجتماعی، مجموعه نظرات و هنجارهای اخلاقی که راهنمای رفتار و عمل انسانها هستند.
• مراجعه کنید به اتیک (اخلاق) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری. مترجم)

• توضیحات تاریخی فقط به شناخت شرایط حقکشی ها کمک می کنند.
• بر اساس شناخت اوضاع و احوال تاریخی است، که لیاقت سیاسی برای پرهیز از توسعه های اشتباه آمیز در آینده، می تواند رشد یابد و نه بکمک نصایح و رهنمودهای اخلاقی.

• برخورد تاریخی ـ انتقادی به مرحله ساختمان اتحاد شوروی، که با نام استالین پیوند دارد و پیوند خواهد داشت، بخشی ضرور از تاریخ حزبی ما ست.

• یعنی این برخورد تاریخی ـ انتقادی برای ما بلحاظ سیاسی، امری طبیعی، واجب و بی چون و چرا ست.


• بت سازی از استالین و یا تحقیر و تخفیف و محاکمه و محکوم کردن او، هر دو به معنی بی اعتنائی بر متد ماتریالیستی ـ تاریخی (متد مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی) است، متدی که ما باید در تحلیل تاریخ خویش نیز بکار بندیم.


• اینجا سخن از به اصطلاح «اشتباهات» نیست که در هر روند سیاسی اتفاق می افتند.
• اینجا سخن از تصمیم بر سر سمتگیری ها ست.
• اینجا سخن بر سر دلایل انحراف از هنجارهای دموکراسی سوسیالیستی است.

• در زمان انقلاب اکتبر، روسیه یک کشور کشاورزی بود، با تولید صنعتی بسیار ضعیف.
• اکثریت جمعیت کشور هنوز سواد خواندن و نوشتن نداشتند.
• مناسبات مالکیت در روستاها بوسیله مالکیت فئودالی و بزرگ زمینداری تعیین می شد.
• پس از درهم شکستن سلطه فئودالی در جریان انقلاب، واحدهای کشاورزی کوچک بیشماری تشکیل شدند.
• ولی آنها قدرت برآورده ساختن مایحتاج جمعیت کشور را نداشتند.

• بدین طریق، ساختمان اقتصاد ملی سوسیالیستی با سه مسئله اساسی مواجه شد:


1
صنعتی کردن کشور

• مسئله اساسی اول عبارت بود از توسعه فنی و افزایش سریع ظرفیت های صنعتی، گسترش سریع سرمایه گذاری ها، بالا بردن سطح زندگی مردم و امکان پذیر ساختن دفاع از دولت جدید در برابر مداخلات خارجی.

2
تغییر مناسبات طبقاتی در روستاها

• مسئله اساسی دوم عبارت بود از دسته جمعی کردن (کلکتیویزاسیون) اقتصاد کشاورزی برای بالاتر بردن راندمان تولیدی واحدهای کشاورزی.
• وسعت عظیم اتحاد شوروی، سطح توسعه منطقه ای بسیار متفاوت و تشبثات تخریبی کشورهای سرمایه داری از خارج به قصد نابودسازی دولت شوراها، برنامه ریزی مرکزی انضباط مند اقتصاد ملی را الزامی می ساخت.
• برای تضمین توسعه مبتنی بر عقل و همبستگی، یعنی توسعه سوسیالیستی تمامکشوری، می بایستی بر ضد اگوئیسم (خود پرستی) و منافع خصوصی گرائی مبارزه مؤثری صورت گیرد.

• در اقتصاد کشاورزی ـ بویژه ـ می بایستی دو وظیفه جامه عمل پوشد:


الف

• دهقانان فقیر که بتازگی مالک واحدهای کوچک تولیدی شده بودند، می بایستی برای بالاتر بردن راندمان تولید متحد شوند و واحدهای کشاورزی بزرگتری را تشکیل دهند.

ب

• مقاومت دهقانان بزرگ، که حاضر به صرفنظر از امتیازات مبتنی بر مالکیت خود نبودند، می بایستی درهم شکسته شود.

• پیروزی سوسیالیسم با تشکیل مناسبات طبقاتی نوین در روستاها پیوند تنگاتنگ داشت.
• لنین هم به این مسئله واقف بود.
• او به مسئله دهقانان اهمیت زیادی قائل بود.

3
تشکیل سیستم آموزشی ـ پرورشی

• مسئله اساسی سوم عبارت بود از تشکیل سیستم آموزشی ـ پرورشی متناسب با مطالبات تولید مدرن برای تربیت توده ها.

• این سه مسئله اساسی ـ صنعتی کردن، تغییر مناسبات طبقاتی در روستاها و تشکیل سیستم آموزشی ـ پرورشی ـ در فاصله کوتاهی میان سال 1925 میلادی تا حمله آلمان هیتلری بر اتحاد شوروی در سال 1941 میلادی، بطرز شگفت انگیزی جامه عمل پوشید.

• بنظر من، تصمیمات اساسی که در این دوره از سوی استالین و همکارانش در حزب اتخاذ شد، درست بودند و دلیل درستی آنها را در عمل دیدیم:
• اتحاد شوروی توانست در جنگ جهانی دوم، در مقابل حمله فاشیسم آلمانی به مقاومت قهرمانانه و سرسختانه برخیزد، بار اصلی شکست فاشیسم را بدوش خویش کشد و حتی بمثابه قدرت جهانی شماره دو از این جنگ مرگ و زندگی بیرون آید.

• بدشواری می توان تصور کرد که با طرح آلترناتیو دیگری از قبیل طرح های تروتسکی، سینوویف و یا بوخارین بتوان به نتایج مشابهی نایل آمد و اتحاد شوروی را از خطر نابودی نجات داد.

• این خدمات استالین، بمثابه نماینده اکثریت عظیم خلق های اتحاد شوروی، تعیین کننده خصلت اولین دوره سی ساله جامعه شوروی است.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر