۱۳۹۱ فروردین ۲, چهارشنبه

سیری در جهان بینی راه کارگر (5)

با فربیرز رئیس دانای عزیز
صادق افروز
سرچشمه:
http://siasitheoric.blogspot.de

تحلیل واره ای از میم حجری

• کاری دشوارتر و شاید بیهوده تر از تلاش در جهت کشف جهان بینی سازمان موسوم به «راه کارگر» وجود ندارد.

• شاید بهترین متفکر این سازمان به اصطلاچ «چپ» شقه شقه شده، شهاب برهان باشد.


• از صادق افروز چیز درخوری برای تحلیل وجود ندارد.

• ظاهرا در کانون همه نوشته های شان سه موضوع اصلی قرار دارند:
• استالینیسم، حزب توده، تروتسکیسم.

• البته بدون اینکه از این سه موضوع اطلاع تئوریکی درخور داشته باشند.

• اخیرا از ایشان مقاله ای تحت عنوان «با فربیرز رئیس دانای عزیز» در سایت روشنگری منتشر شده و کامنت های مفصل به دنبال آورده است.

• صادق افروز
بر خلاف شهاب و شالگونی فروتنی به خرج داده و کمافی السابق زحمت تنویر فکری خواننده های معترض را به خود داده اند.

• ما روی برخی از احکام و مفاهیم ایشان تأمل می کنیم تا شاید بهانه ای برای خوداندیشی و احیانا هماندیشی باشد.

تز اول
به مینا
اگر فکر می کنید خاطرات رفسنجانی در مورد تماس رهبران حرب توده با او و یا با دیگر مقامات اطلاعاتی و امنیتی دروع است، کاری ندارد، از آقای امیدوار و دیگران بخواهید آن را تکذیب کنند.
من که تا بحال تکذیبی در این مورد ندیده ام
این ها به کنار
وقتی حزب توده رژیم جمهوری و خط امام را انقلابی و اپوزیسیون چپ را ضد انقلابی می داند چرا همراه انقلاب با ضد انقلاب نجنگد
چرا از تمام نیرویش برای افشای ضد انقلاب استفاده نکند؟


• این شیوه بحث صادق افروز با یکی از مدعیان طرفداری از دار و دسته ای است که خود را «حزب توده» می نامد.
• کسی که کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم را از نو تعیین و تعریف کرده و تصاویر «مارکس ـ روزا ـ لنین ـ تروتسکی» را در سرلوحه تارنمای سیاسی ـ تئوریک خویش علم کرده، برهوت فلسفه و جهان بینی است و مثل عوام الناس استدلال می کند:

حکم اول
اگر فکر می کنید خاطرات رفسنجانی در مورد تماس رهبران حرب توده با او و یا با دیگر مقامات اطلاعاتی و امنیتی دروع است، کاری ندارد، از آقای امیدوار و دیگران بخواهید آن را تکذیب کنند.

• بدین طریق، به جای اثبات فاکتمند لو دادن احزاب و سازمان های دیگر از سوی رهبری حزب، نفس تماس رهبری حزبی با کوسه و مقامات اطلاعاتی و امنیتی به عنوان دلیل اقامه می شود.

• صادق افروز سیاستمدار صادقی اند.

• ایشان می دانند که حتی برای اثبات این «اتهام» بی ضرر و زیان، دلیل ندارند و لذا سفارش پرسیدن از آقای امیدوار را می دهند، امیدواری که هیچ بنی بشری به عنوان رهبر «حزب توده» قبولش ندارد و معلوم نیست که چه بیوگرافی و سابقه فعالیت حزبی داشته است.

• اگر متد تفکر، استدلال و اثبات مارکسیسم ـ لوکزمبورگیسم ـ لنینیسم ـ تروتسکیسم همین است، پس باید به دنبال جهان بینی جدیدی گشت.

• برای اینکه از سرتاپای این متد فکری تعفن ورشکستگی می تراود.

حکم دوم
من که تا بحال تکذیبی در این مورد ندیده ام

• ندیدن تکذیب تماس کیانوری با کوسه و اعوان و انصارش همان و اثبات ادعای کذائی همان!

• اینهم یکی دیگر از شاهکاری متدیکی مارکسیسم ـ لوکزمبورگیسم ـ لنینیسم ـ تروتسکیسم است که آدمی را به یاد تئولوژی منفی می اندازد:


• وقتی از تئولوگ منفی می پرسند:

• «خدا چیست؟»

• جواب می دهد:
• «خدا مادی نیست، تضادمند نیست، روحی نیست و الی اخر»

• و پرسنده گیج بالاخره می پرسد:
• «خیلی خوب، حالا فهمیدیم که خدا چی نیست، ولی سؤال من این بود که خدا چیست.»

• ما در تحلیل افکار شهاب برهان نیز به این متد فکری برخورده بودیم.

• عدم تکذیب حکمی به معنی اثبات آن جا زده می شود.


• کسی که استالینیسم را مرتب به شلاق انتقاد می بندد، خود بدتر از هر استالینیستی برای مخالفین خود پرونده می سازد و راهی اردوگاه کار اجباری می کند.

• به همین دلیل شاید بوده که حریفی در کامنتی در سایتی دیگر ادعا کرده بود که «صادق افروز و اعوان انصارشان حتی استالینیسم را هم نمی شناسند و اصولا نمی خواهند که بشناسند.»

حکم سوم
این ها به کنار
وقتی حزب توده رژیم جمهوری و خط امام را انقلابی و اپوزیسیون چپ را ضد انقلابی می داند چرا همراه انقلاب با ضد انقلاب نجنگد؟
چرا از تمام نیرویش برای افشای ضد انقلاب استفاده نکند؟

• این دیگر نور علی نور است!
• صادق انسان صادقی است و به تناقض مندی استدلال خویش وقوف کامل دارد:
• هر بنی بشری که رژیمی را انقلابی تلقی کند، طبیعتا برای حفظ و تحکیم آن کمر می بندد.

• این حکم صادق افروز اما به چه معنی است؟

• اگر حزب توده بنا بر تشخیص درست و یا نادرست خود موضعگیری سیاسی کرده، پس جرمی نابخشودنی مرتکب نشده است که سی سال آزگار با بی پروائی تمام مورد لجن پراکنی و تخریب معنوی و اعتباری قرار گیرد.

• پس پرونده سازی سی ساله در مجله فوتبال و ارگان های بیشمار «راه کارگر» و غیره برای چه بوده است؟


• هر حزبی بنا بر سطح شعور تئوریکی خویش و ترکیب طبقاتی خود، موضعگیری می کند و بنا بر آن موضعگیری به پراتیک سیاسی و اجتماعی مبادرت می ورزد.

• پس اشکال کار اصولا در جای دیگر بوده که درکش هر چند دیر، ولی بهتر از هیچ است:

• پس اشکال کار نه در تماس کیانوری با کوسه و این و آن و دادن اطلاعات کذائی، بلکه در دیالک تیک اوبژکتیف ـ سوبژکتیف بوده است:
• در ترکیب طبقاتی حزب توده و سطح نازل شعور تئوریکی رهبری آن بوده است، سطح شعور تئوریکی ئی که در هر صورت صدها بار عالی تر از سطح شعور تئوریکی همه دار و دسته های چپ و راست بوده است.

• این اقرار منصفانه صادق افروز را به زبان آلمانی «شلیک بر ران خویش» می گویند.

این یعنی ورشکستگی سیاسی و تئوریکی سازمان کذائی «راه کارگر»!
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر