۱۳۹۱ فروردین ۹, چهارشنبه

سیری در جهان بینی راه کارگر (8)

با فربیرز رئیس دانای عزیز
صادق افروز
سرچشمه:
http://siasitheoric.blogspot.de

تحلیل واره ای از میم حجری

حکم ششم
مگر فراموش کرده اید که رهنمود های غلط استالین حزب کمونیست اسپانیا را در مقابل آناشیست ها و پوم قرار داد؟
مگر فراموش کرده اید که رهنمود های غلط استالین حزب کمونیست اسپانیا را در مقابل آناشیست ها و پوم قرار داد؟
مگر همان ها نبودند که پوم و آنارشیست ها را خلع سلاح کردند و راه برای بازگشت فرانکو به قدرت هموار شد؟


• صادق افروز به تنهائی از پله های منبر بالا رفته اند و بی مهابا هرچه دهن شان می آید، تحویل پامنبری ها می دهند.

• ایشان اما عملا چه می کنند؟

• ایشان به چرخش قلمی، آنارشیسم را به آب زمزم می شویند و کمینترن را (ببخشید، استالین را) به لجن می کشند و مسئول شکست جمهوریخواهان اسپانیا و پیروزی فاشیسم قلمداد می کنند.

• در همین حکم ایشان اما اشکال جهان بینانه اصلی صادق افروز عربده می کشد.

1
آنارشیسم چیست؟

پیر ژوزف پرودون (1809 ـ 1865)
اقتصاددان، جامعه شناس فرانسوی
اولین نماینده آنارشیسم
او برای محو استثمار و حکومت، حکومت مردم بر مردم را پیشنهاد می کرد.
شعار معروف او: «مالکیت یعنی سرقت!»

• ایشان ظاهرا مبلغ اتحاد «کمونیست ها» با آنارشیست ها هستند.
• چون وقتی کسی خلع سلاح آنارشیست ها را محکوم کند و آن را دلیل پیروزی فاشیسم در اسپانیا قلمداد کند، باید بی تردید طرفدار اتحاد و همکاری کمونیست ها با آنارشیست ها باشد.

الف
آنارشیسم بلحاظ جهان بینی

• ما در تارنمای دایرة المعارف روشنگری، آنارشیسم را از سیر تا پیاز توضیح داده ایم.

• آنارشیسم بلحاظ فلسفی، دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و ازادی) را تخریب می کند.

• جبر (ضرورت) را دور می اندازد و اختیار (آزادی) را بر تخت می نشاند.
• بدین طریق، شرایط عینی و اجتماعی ـ اقتصادی جامعه بشری نادیده گرفته می شود و تا حد هیچ تنزل می یابد.

• می توان گفت که آنارشیسم دیالک تیک جبر و اختیار را به شکل دیالک تیک واره هیچ و همه چیز بسط و تعمیم می دهد.


• آنارشیسم بلحاظ فلسفی بر خلاف فاتالیسم عمل می کند:

• فاتالیسم (سرنوشت گرائی) جبر را مطلق می کند و اختیار را دور می اندازد.

• آنارشیسم اختیار را مطلق می کند و جبر را دور می اندازد.

• در حالیکه در قاموس فاتالیسم، سوبژکت (انسان، طبقه، حزب و غیره) هیچکاره و هیچ واره تلقی می شود، در قاموس آنارشیسم، سوبژکت همه کاره و مطلق العنان تلقی می شود.


• این اما به چه معنی است؟

ب

• این بدان معنی است که آنارشیسم و ضمنا صادق افروز مارکسیست ـ لوکزمبورگیست ـ لنینیست ـ تروتسکیست با دیالک تیک بطور کلی ـ خواه دیالک تیک ایدئالیستی و خواه دیالک تیک ماتریالیستی ـ وداع گفته است و منادی متد فکری متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) است.
• یعنی فرق متدیکی چندانی با آخوندهای ملی و بین المللی ندارد.

• حیرت انگیز است، ولی واقعیت دارد!
• طرفدار کذائی مارکس و لنین قبل از همه به کفن و دفن مهمترین شناخت افزار مارکسیسم ـ لنینیسم می پردازد.

ت

• این اما ضمنا بدان معنی است که صادق افروز و سازمان به اصطلاح «راه کارگر» طرفدار وولونتاریسم (اراده گرائی) است.
• سوبژکت عمل در قاموس ایشان همه کاره است و هرچه اراده کند، می تواند به انجام رساند.

• این به معنی بی اعتنائی مطلق به روندهای عینی جامعه است.

• این به معنی تره خرد نکردن به سطح توسعه اجتماعی ـ اقتصادی جامعه است.
• این به معنی بی اعتنائی به ماتریالیسم تاریخی است و در نیتجه به معنی نمایندگی کردن تز «درک ایدئالیستی تاریخ» است.

• مراجعه کنید به درک ماتریالیستی تاریخ، درک ایدئالیستی تاریخ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پ

• این اما ضمنا بدان معنی است که صادق افروز طرفدار سینه چاک سوبژکتیویسم است.

• در شیوه تحلیل ایشان نیز می توان با چشم بسته شاهد سوبژکتیویسم معرفتی ایشان بود.


• ایشان ـ درست و مو به مو بسان رقبای استالینیستی شان ـ تنها کاری که در هر موردی انجام می دهند، پیدا کردن سوبژکتی (مثلا استالین) و خراب کردن همه کاسه کوزه ها بر سر او ست.


• حیرت انگیز است، ولی متأسفانه واقعیت دارد!

• حتی در شکست جمهوریخواهان اسپانیا و پیروزی فاشیسم از نقطه نظر ایشان، از مداخله و حمایت همه جانبه فاشیسم اروپا (که در آن زمان فرم جنبش توده ای و روشنفکری به خود گرفته بود)، از حمایت بی سر و صدای کشورهای سرمایه داری به اصطلاح لیبرال، از ستایش شورانگیز چرچیل از موسولینی و دیگر فاشیست ها، از حمایت همه جانبه فاشیسم آلمان، از تناسب نیروها در جامعه اسپانیا، از تاریخ کشور اسپانیا، از درجه توسعه نیروهای مولده آن کشور، از عدم اشاعه همه جانبه هومانیسم، فلسفه روشنگری، فلسفه کلاسیک آلمان و دیگر فاکتورهای اوبژکتیف و سوبژکتیف حتی سخنی به میان کشیده نمی شود.
• بلکه صاف و ساده سوبژکت پیشاپیش مقصر و آنتی بلشویستی به نام استالین علم و درجا محاکمه و محکوم می شود.

• این اگر سوبژکتیویسم معرفتی نیست، پس چیست؟

• چگونه چنین کسی و یا سازمانی می تواند نام مارکسیسم ـ لنینیسم را بر پرچم خویش بنگارد؟

2
آنارشیسم و تئوری مبارزه طبقاتی

میخائیل الکساندرویچ باکونین (1814 ـ 1876)
از متفکران و سازماندهان آنارشیسم
با پایگاه طبقاتی اشرافی، معلم و افسر توپخانه
از فعالین قیام های 1848 در پاریس، پراگ و درسدن
8 سال حبس، 4 سال تبعید سیبری
از مخالفان مارکس

• آنارشیسم به ایدئولوژی و جنبش اوتوپیکی ـ خرده بورژوائی و انقلابی نما اطلاق می شود که بر خلاف سوسیالیسم علمی، مخالف مبارزه طبقاتی سیاسی سازمان یافته، سازمان سیاسی، انضباط و اوتوریته بطور کلی است و تحقق «آزادی مطلق»، عدالت، برابری و برادری در جامعه بشری را منوط به امحای ارگان های دولتی و وسایل اعمال قهر می داند.

• خوب، اگر این این تعریف دایرة المعارفی از آنارشیسم درست است، حزب کمونیست اسپانیا ـ بی اعتنا به نظر کمینترن و یا استالین بزعم صادق افروز ـ چگونه می توانست با آنارشیست های بی اعتنا به سازمان سیاسی، انضباط، هیرارشی سازمانی و اوتوریته لازمه متحد شود و به مبارزه مرگ و زندگی با فاشیسم مبادرت ورزد؟

• علاوه بر این، آیا صادق افروز نمی داند که کتاب طنزآمیز «فقر فلسفه» از کیست؟

• اگر ایشان این اثر مارکس را خوانده اند، چرا قبل از استالین، حساب مارکس را نمی رسند و پیشاپیش به محاکمه نمی کشند.


• مارکس صدها بار بی رحمانه تر از استالین، آنارشیست ها را از پرودون تا باکونین به تیغ تیز انتقاد می کشد و تبر بر ریشه های نقوذ ایدئولوژیکی آنارشیسم در جنبش کارگری فرود می آورد.


• گذشته از این، صادق افروز بی کمترین تردید آنارشیست ها را می شناسند.
• آنارشیست ها در میدان چالش های فکری در سایت روشنگری (که ظاهرا تحت رهبری راه کارگر است) فعالیت چشمگیر دارند و از هیچ لجن پراکنی در حق مارکس و مارکسیسم کوتاهی نمی ورزند.

• اما به چه دلیل و به چه نیت صادق افروز گرامی «استالین را مظهر خیانت به انترناسیونالیسم پرولتری» قلمداد می کنند و علنا به آنارشیست ها چراغ سبز نشان می دهند؟


• آیا آنارشیست ها جزو نیروهای صدیق متعلق به انترناسیونالیسم پرولتری محسوب می شوند؟


• ما سودای صدور حکم بی دلیل در باره کسی نداریم.

• ولی این جور خط مشی ها بنا بر تجارب بدست آمده در طول تاریخ مبارزه طبقاتی بین المللی، بوی اوپورتونیسم و بی پرنسیپی می دهند.

سازمان راه کارگر نیز ظاهرا به تئوری «تفاوت در اندیشه ـ وحدت در عمل» رسیده است!
یعنی به ضرورت مبارزه ایدئولوژیکی، دفاع از حقانیت مارکسیسم ـ لنینیسم و اشاعه و اثبات آن در کوره پراتیک مبارزه طبقاتی بی اعتنا ست!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر