• جزء عبارت است از عنصر و یا زیرسیستمی با خصلت کلی.
• جزء هر کل ـ به تنهائی ـ بنا بر تعریف آن، فاقد استقلال است.
• جزء فقط در پیوند با اجزای دیگر وجود دارد و همه اجزا با هم، کلی را تشکیل می دهند.
• مفهوم «جزء»، از این رو، یک مفهوم مناسبتی است که در رابطه با قرینه خود یعنی «کل» معنامند می شود.
• اگر اجزاء از پیوند کلی شان ایزوله شوند، آنگاه خصلت جزئی خود را (جزئیت خود را) از دست می دهند.
• زیرا آنها در خارج از کل معین، دیگر نه جزء، بلکه چیزهای مستقلی محسوب می شوند.
• این نسبیت خصلت جزئی چیزها سبب می شود، که هر چیز واحد بتواند بمثابه جزء کلیت های مختلف محسوب شود.
• هم پراتیک و هم کردوکار معرفتی انسان ها ـ ماهیتا ـ بر این دیالک تیک مبتنی اند.
• ما با تجزیه، حلاجی و متمایز کردن کلیت های معین به عناصر مجزا دست می یابیم که در ترکیب جدیدی از سیستم های فنی و فکری بی سابقه از چیزهای نسبتا مستقل، به اجزای متقابلا وابسته به یکدیگرتبدیل می شوند.
• مراجعه کنید به کل، جزء و کل، سیستم
پایان
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر