۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

خطابه ای به جبّاران جهان (ابوالقاسم الشابی)

(سروده شده به مناسبت اشغال تونس از طرف نيروهای استعماری فرانسه در اوایل قرن بیستم)

ابوالقاسم الشابی، شاعر نامدار تونس
خطابه ای به جبّاران جهان
سرچشمه متن شعر:
تارنگاشت عدالت

برگردان آزاد شعر از
میم حا نجار


• هان، ای ستم پیشه، ای مستبد

• ای دوستدار تیرگی، خصم زندگی!

• به زخم توده خنديدی
• و دست‌ هايت به خونش آغشته گشت

• سودای امحای جادوی هستی را به سر پختی
• و بذر اندوه و آه و اشک در آفاق افشاندی

• باش در انتظار!
دل بر آسمان و بهار و صبح روشن مبند!

• چرا که به سويت از آفاق
• تندر و ظلمت و بادهای توفانزا روانند

• به پرهيز باش، که زير خاکستر،
آتشی هراسناک شعله ‌ور است!

• تيغکاران، هماره
دروگران جراحت و زخم اند

***
بنگر بدانجا ، که توده را بی سر و سردار کرده ای
بنگر بدانجا، که گل‌ های اميد لگدکوب سپاه تو بوده اند

قلب زمين غرقه در خون است
و چهر زمين غرقه در اشک

***
سیل جوشان خون تو را خواهد برد
و تندباد شعله ‌به لب تو را خواهد خورد!

*****

الى طغاة العالم


• ألا أيها الظالم المستبد
• حبيب الظلام عدو الحياه
• سخرت بأنات شعب ضعيف
• و كفك مخضوبة من دماه
• و سرت تشوه سحر الوجود
• و تبذر شوك الاسى فی رباه
• رويدك لا يخدعنك الربيع
• و صحو الفضاء و ضوء الصباح
• ففی الافق الرحب هول الظلام و قصف الرعود و عصف
• الرياح
• حذار فتحت الرماد اللهيب
• و من يبذر الشوك يجن الجراح
• تأمل هنالك انى حصدت رؤوس الورى و زهور الأمل
• و رويت بالدم قلب التراب اشربته الدمع حتى ثمل
• سيجرفك سيل الدماء
• و يأكلك العاصف المشتعل

با صدای لطیفه هنرمند توده های تونس


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر