۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

سیر و سرگذشت ایدئالیسم و ماتریالیسم (1)

جورج برکلی (1685 ـ 1753)
اسقف، تئولوگ، امپیریست و فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی
مؤسس ایدئالیسم ذهنی

ایدئالیسم
پروفسور مانفرد بور
پروفسور وینفرید شرودر
پروفسور ورنر شوهفن هاور
برگردان شین میم شین

• ایدئالیسم عبارت است از سمتگیری اصلی فلسفه که بر ضد ماتریالیسم است.
• ایدئالیسم نامی است برای جهان بینی هائی (فلسفه ها و نگرش های فلسفی) که در پاسخ به مسئله اساسی فلسفه، معتقدند که شعور به نحوی از انحا (به این و یا آن فرم) در تحلیل نهائی، بر ماده تقدم دارد، تعیین کننده است و کلام آخر را بر زبان می راند.

• مفهوم ایدئالیسم شامل حال کلیه نگرش ها، سیستم ها و جریانات فلسفی می شود که به تقدم ایده، روح و یا روندهای روانی و احساس ها اعتقاد دارند و ماده را، یعنی مجموعه واقعیت عینی را بمثابه پدیده ای ثانوی تلقی می کنند.
• نگرش ها، سیستم ها و جریانات فلسفی ایدئالیستی مختلف را می توان (علیرغم تفاوت های ظاهری متنوع شان با یکدیگر) به دو سمتگیری اصلی ایدئالیستی تقسیم بندی کرد :
• ایدئالیسم عینی و ایدئالیسم ذهنی.

• ایدئالیسم عینی، شعور را جدا از مبنای تاریخی ـ اجتماعی اش، به چیز مستقل «عینی» مبدل می سازد و بمثابه یک اصل اولیه و خلاق بر جهان مادی مقدم می داند.
• ایدئالیسم ذهنی، شعور سوبژکتیف ـ انسانی را چنان مطلق می کند که واقعیت عینی، تنها بمثابه محتوای شعور جلوه گر می شود و نتیجتا، وجود جهان بیرونی مستقل از سوبژکت شناسنده مورد انکار قرار می گیرد.

1
ایدئالیسم عینی

افلاطون (447 ـ 347 ق. م.)
فیلسوف یونان باستان و از شاگردان سقراط

• ایدئالیسم عینی بمثابه یک سیستم فلسفی قطعی کامل توسط افلاطون بنیانگذاری شده است.
• مهمترین مظاهر ایدئالیسم عینی عبارتند از تومیسم (توماس فون اکوین) در قرون وسطی و فلسفه های لایب نیتس و هگل در عصر جدید بورژوائی.

• سمتگیری های فلسفه بورژوائی معاصر که عمدتا خصلت ایدئالیستی ـ عینی دارند، عبارتند از:
• نئوهگلیانیسم، اونتولوژی نوین، نئوتومیسم.

• وجه مشترک اصلی این فرم های ایدئالیسم عینی عبارت از این است که در احکام فلسفی آنها اگر چه وجود عینی جهان خارج برسمیت شناخته می شود، اما فقط به عنوان نتیجه کردوکار روحی خلاق، بمثابه تجسم (جسمیت یافتن) و یا شکوفائی یک اصل ماورای طبیعی، ایده ای و روحی عینی (خدا، روح مطلق، خرد مطلق و امثالهم) که گویا درخارج از شعور انسانی وجود دارند.

• ایدئالیسم عینی بنا بر ریشه های معرفتی ـ نظری خود راه حلی برای مسئله اساسی فلسفه ارائه می دهد که در آن تفکر (شعور) بمثابه یک کل و یا بمثابه فرم های فکری معین (مثلا مفاهیم در فلسفه افلاطون و مجموعه روند تاریخی شناخت در فلسفه هگل) عینیت می یابند و مطلق می شوند، آنسان که فرم مخدوش و یا وارونه ای از انعکاس واقعیت عینی بدست می آید.

2
ایدئالیسم ذهنی

• ایدئالیسم ذهنی ـ بمثابه یک سمتگیری ـ در آغاز قرن هجدهم توسط برکلی و هیوم بنیانگذاری شد.

I
فرم های ایدئالیسم ذهنی در فلسفه معاصر بورژوائی

• فرم های ایدئالیسم ذهنی در فلسفه معاصر بورژوائی ـ قبل از همه ـ بشرح زیرند:

1

• پوزیتیویسم (و نئوپوزیتیویسم)

2

• فلسفه حیات

3

• پراگماتیسم

4

• اگزیستانسیالیسم.

• وجه مشترک این سمتگیری ها و مکاتب منفرد آنها عبارت از این است که اولا چیزها و پدیده های واقعیت عینی از شعور سوبژکتیف (ذهنی) استخراج می شوند (منشق می شوند) و یا بوسیله آن ارزیابی می شوند و ضمنا اکثر اوقات، مرحله حسی شناخت، بویژه احساس، عمدتا مطلق می شود، ثانیا چیزها و پدیده های جهان مادی، بمثابه محتواهای شعور، بمثابه ملغمه های احساسی تلقی می شوند (از این قبیل اند مفاهیم من در آوردی زیر در امپیریوکریتیسیسم و نئوپوزیتیویسم:
• «عناصر حیاتی»، «سلاسل حیاتی»، «گینومن ها»، «واقعیات امور»، «آنچه که هست» و غیره .

II
مرحله بندی ها در رابطه با سوبژکتیف کردن روند شناخت

• در رابطه با این سوبژکتیف کردن روند شناخت، مرحله بندی های متنوعی وجود دارند :

1
نظر کانت

ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «انتقاد از عقل محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه
و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (انتقاد از عقل عملی)
استه تیک (انتقاد از قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ

• کانت واقعیت عینی را برسمیت می شناسد.
• ولی معتقد است که ما را به ماهیت آن (چیز درخود) راه نیست.
• ما فقط به درک مظاهر (نمودها و یا پدیده ها و یا فنومن های) واقعیت عینی قادریم، مظاهری که فهم ما اصول انتظام را وارد آنها می سازد.

2
نظر فیشته و برونو بائر

یوهان گوتلیب فیشته (1762 ـ 1814)
یکی از برجسته ترین نمایندگان ایدئالیسم آلمانی

• فیشته و بائر من فعال و نظم بخش را، یعنی خود آگاهی را در مقابل آن قرار می دهند.

3
نظر برکلی و ماخ

ارنست ماخ (1838 ـ 1916)
فیزیکدان، فیلسوف و تئوریسین علمی اطریشی
از مؤسسین امپیریوکریتیسیسم
از راهگشایان تئوری هیئت و روانشناسی هیئت

• برکلی و ماخ وجود را با ادراک و احساس یکی تلقی می کنند.

4
نظر سولیپسیستی ماکس اشتیرنر

ماکس اشتیرنر (1806 ـ 1856)
فیلسوف و ژورنالیست آلمانی

• بنا بر سولیپسیسم، که بنا بر آن تنها خود آگاهی فردی هر انسان منفرد است که جهان را بوجود می آورد.

*****

• اکثر ایدئالیست های ذهنی برای نجات از نتایج سولیپسیستی نهائی، برسمیت شناختن شعور ماورای فردی را از ایدئالیسم عینی به عاریه می گیرند و یا بطور بیواسطه به نتایج فیده ئیستی و یا مذهبی می رسند (مثلا «ادراک خدا» توسط برکلی، مفهوم خدا بمثابه الزام خرد عملی توسط کانت.)

• (دومه نیکو لوسوردو در کتابی که در باره کانت نوشته، بر مبنای مکاتبات فیشته با کانت، به کانت نوعی تقیه برای گریز از سانسور و پیگرد را نسبت می دهد. مترجم)

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر