۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

انترناسیونالیسم (1)

هانس هاینتس هولتس (1927)
در دوران دبیرستان به سبب فعالیت ضدفاشیستی توسط گستاپو بازداشت و محبوس می شود.
دکترای فلسفه از دانشگاه فرانکفورت تحت نظر ارنست بلوخ
کار در زمینه سیاست، هنر، فلسفه، تاریخ فلسفه
پروفسور فلسفه در دانشگاه ماربورگ و هلند
در همکاری با دومه نیکو لوسوردو، انتشار مجلهً (توپوس)
ـ خدمات بین المللی به تئوری دیالک تیکی ـ را بعهده دارد
آثار:
وحدت و تضاد
تاریخ مسائل دیالک تیک در عصر جدید 3 جلد (1997 ـ 1998)
گردنه بزرگ راهزنان ـ مذهب و مبارزه طبقاتی در قرون وسطی (1999)

برگردان شین میم شین

1
مقدمه

• «کمونیسم ـ بلحاظ امپیریکی ـ فقط به مثابه کنش خلق های مسلط «به یکباره» و همزمان امکان پذیر می گردد و پیش شرط آن عبارت است از توسعه یونیورسال نیروهای مولده و داد و ستد جهانی پیوسته بدان.»

• این فرمولبندی از کتاب «ایدئولوژی آلمانی» در واقع، نتیجه نهائی تز اصلی ماتریالیسم تاریخی است، که بنا بر آن، نوع هر فرماسیون اجتماعی بوسیله فرم مناسبات تولیدی تعیین می شود.

• جامعه بورژوائی، اولین جامعه در تاریخ بشری است، که ساختار اقتصادی اش، فقط به طور منطقه ای تشکیل نمی شود.
• ساختار اقتصادی جامعه بورژوائی به چارچوب محدودی قناعت نمی کند، بلکه تحت فشار غول آسای انباشت سرمایه ـ بالضروره ـ سراسر جهان را زیر سلطه قانون خویش در می آورد.

• «بورژوازی از طریق بهسازی سریع کلیه ابزارهای تولیدی و از طریق ارتباطات بی نهایت تسهیل شده، وحشی ترین ملت ها را از ریشه می کند و به دامن تمدن می اندازد.
• خدنگ قیمت کالاهای آن، توپخانه سنگین او ست و بدانوسیله همه دیوارهای چین را ـ حتی ـ با خاک یکسان می سازد و سرسخت ترین نفرت اقوام وحشی نسبت به بیگانه را ذوب می کند.
• بورژوازی کلیه ملت ها را وامی دارد، که شیوه تولید بورژوائی را از آن خود کنند، اگر می خواهند جان سالم بدر برند.
• بورژوازی کلیه ملت ها را به پذیرش به اصطلاح «تمدن»، یعنی به بورژوا شدن وامی دارد.
• سخن کوتاه، بورژوازی جهان را به سلیقه خود می سازد.»

• در این روند، که کلیه کشورها و خلق های جهان به زیر یوغ مناسبات تولیدی سرمایه داری کشیده می شوند، دولت های بلحاظ اقتصادی ـ تکنولوژیکی توسعه یافته، کشورهای عقب مانده را تحت سلطه خود قرار می دهند و آنها را به مستعمرات و در جریان بعدی توسعه، به وابستگان خود بدل می سازند.
• دولت های بلحاظ اقتصادی قوی تر، با تکیه بر قدرت مالی خویش، از ممالک تحت سلطه و استثمار، مناطق نفوذی برای خود تشکیل می دهند. (استعمار نو)

• با نظام سرمایه داری، جهان زیر چتر قانون اساسی اجتماعی واحدی قرار می گیرد.

• «این، توسعه نیروهای مولده است، که با آن، در آن واحد زندگی محلی ـ منطقه ای انسان ها جای خود را به حیات امپیریکی تاریخی ـ جهانی آنها می دهد.
• از این رو ست، که این روند، خصلت مطلقا ضرور کسب می کند.
• برای اینکه تنها با این توسعه جهانی نیروهای مولده است، که داد و ستد جهانی انسان ها ممکن می گردد.
• و بالاخره، با این توسعه نیروهای مولده است، که بلحاظ تاریخی ـ جهانی، افراد بلحاظ امپیریکی جهانی، جای افراد محلی ـ منطقه ای را می گیرند.»

• تا زمانی که در جامعه جهانی ـ کلا و یا عمدتا ـ مناسبات تولیدی سرمایه داری نقش تعیین کننده بازی می کنند، پیروزی های محلی ـ منطقه ای شیوه تولید سوسیالیستی نمی توانند برای مدت مدیدی تضمین شوند.
• چون، «هر گسترش داد و ستد، ضربه ای بر پیکر کمونیسم محلی ـ منطقه ای وارد خواهد آورد.»

• «گلوبالیزاسیون» گرایش سرمایه داری است، که بیش از 150 سال پیش از سوی مارکس و انگلس کشف و فرمولبندی شده است.

• به همین علت است که بر آتش رقابت میان فراکسیون های ملی طبقه کارگر دمیده می شود، رقابتی که وحدت ضرور طبقه کارگر برای مبارزه طبقاتی پیروزمند را تخریب می کند و تسخیر «یکباره و همزمان» قدرت را در کلیه دولت های پیشرفته دشوار می سازد.

• اینجا هم نوشتارهای مارکس و انگلس در باره مبارزه طبقاتی در واحدهای ملی، از اعتبار عظیمی برخوردارند :
• «رقابت میان خود کارگران، به مثابه انفجارات پیاپی، سازمان یابی پرولتاریا به شکل طبقه و بعد به شکل حزب سیاسی را نقش بر آب می سازد.»

• کمونیست ها با این تفرقه خانه بر انداز کارگران، به مخالفت سرسختانه برمی خیزند.

• مارکس در «انتقاد از برنامه گوتا» می نویسد :
• «شکی نیست، که طبقه کارگر، برای اینکه اصلا بتواند مبارزه کند، باید خود را در خانه خود، به مثابه طبقه سازمان دهد و کشور او (کشور ملی او، مترجم) میدان مبارزه بی واسطه او باشد و لذا مبارزه طبقاتی طبقه کارگر، نه بلحاظ محتوا، بلکه همانطور که در «مانیفست کمونیستی» آمده، بلحاظ فرم، ملی است.
• اما چارچوب «دولت ملی معاصر»، مثلا دولت آلمان، خود در «چارچوب بازار جهانی» قرار دارد و بلحاظ سیاسی، در چارچوب سیستم دولت ها.»

• علاوه بر این، کارگران کشورهای متروپول، از استثمار کشورهای وابسته سهم می برند و لذا بطور خود به خودی، در حفظ ساختارهای سلطه سیاسی ـ جهانی موجود ذینفع هستند.

• امروزه، این دره حتی عمیقتر شده است.

• این دره اگر هم در جریان گلوبالیزاسیون، رفته رفته پر شود، باز هم بررسی روندهای اقتصادی و تشکیل و توسعه شعور طبقاتی لازم خواهد بود، تا علیرغم تضادهای واقعی موجود میان منافع بلاواسطه ملی طبقه کارگر، همبستگی بین المللی پایداری میان کارگران کشورهای مختلف بوجود آید.

• همبستگی بین المللی ئی که علیرغم تفاوت های ملی، به درک موقعیت تاریخی مشترک و جبهه مبارزه طبقاتی همه کارگران جهان منجر شود.

• اهمیت آموزش تئوریکی برای تشکیل و توسعه شعور طبقاتی و نقش صرفنظر ناپذیر حزب، به مثابه مجری این آموزش سازمان یافته از همین نکته معلوم می شود.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر