۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

هومانیسم و جنبش هومانیستی (4)


خانه دانته در ایتالیا

دانته الیگیه ری (1265 ـ 1321)
شاعر و فیلسوف ایتالیائی
از هومانیست های بزرگ رنسانس
او در اثر خویش تحت عنوان «کمدی الهی» زبان لاتین را با زبان ایتالیائی جایگزین می کند.

پروفسور ماتهویس کلاین
پروفسور مانفرد بور
برگردان شین میم شین

4
هومانیسم رنسانس

• اینکه چرا ایده صلح آنتیک در مرحله توسعه جامعه بشری در آن روزگار قابل تحقق نبود، احتیاج به توضیح مفصل ندارد.
• علل ناکامی ایده صلح آنتیک به شرح زیرند:

1

• قدرت مالکیت خصوصی

2

• تضادهای اجتماعی ـ طبقاتی میان برده داران و غلامان، میان استثمارگران و استثمار شوندگان.

3

• تضادهای درونطبقاتی موجود در طبقه برده دار.

4

• تضادهای دولتی و ملی و ...

*****

• ایده های هومانیستی زیرین نیز به همین دلایل، ناگزیر ناکام می مانند:

1

• ایده برابری عمومی، آزادی و عدالت میان انسان ها.

2

• ایده برابری در ملک و مال و برابرحقوقی در آموزش و پرورش.

3

• ایده همبستگی همبودین و دوستی میان انسان ها و خلق ها.

*****

• اما این امر مانع تأثیرگذاری کماکان این ایده ها در طول تاریخ نمی شود.
• این ایده های هومانیستی در فرم های کم و بیش رشد یافته خود در ادبیات، شعر و داستان روم، در مسیخیت آغازین، در آثار برخی ازشعرا و علمای قرون وسطی از قبیل فوگل وایده، فون اشتراس بورگ، ابن سینا، فون پادوئا و غیره به یادگار می مانند و در جنبش های اجتماعی انقلابی اقشار پائینی در قرون وسطی بر ضد قدرت های فئودالی حاکم و بویژه در هومانیسم رنسانس به شکوفائی و تکامل خاصی دست می یابند.

• نمایندگان هومانیسم رنسانس عبارت بوده اند از دانته، پترارکا، بوکاچیو، لارنتیوس، والا، پیکودلا میراندولا، بابلا، اراسموس، هوتن، رویشلین، اگریکولا، موتیانوس روفوس، سباستیان فرانک ، که به احیای ایدئال آموزش و پرورش آنتیک و به اثبات عزت، شرف، آزادی و استقلال انسانی بر مبنای خرد انسان ها و توانائی تصمیمگیری مبتنی بر خودشناسی و دانش آنها می پردازند.

• اینجا بشردوستی و آموزش و پرورش فراگیر علمی به وحدت ناگسستنی با هم می رسند.

• میزان تأثیر جنبش هومانیستی بر توسعه علمی در قرون چهاردهم و پانزدهم میلادی را می توان از تأسیس دانشگاه های بیشمار در این زمان در شهرهای زیر حدس زد:

• پراگ (1348)
• کراکو (1364)
• هایدلبرگ (1386)
• ارفورت (1392)
• لایپزیگ (1409)
• روستوک (1419)
• گرایف والد (1456)
• بازل (1460)
• ویتنبرگ (1502).

• این دانشگاه ها می بایستی بنا بر خواست هومانیسم رنسانس محلی برای شناخت حقیقت و تشویق و توسعه پرورش هومانیستی باشند.

• احیای فرهنگ و زبان یونانی ـ رومی، کسب دانش و آموزش ، تلاش برای شناخت حقیقت و پرورش هومانیستی و رفتار هومانیستی از سوی هومانیست های بزرگ آن زمان به هیچ وجه تصادفی و بی هدف نبوده است.

• اینها همه حربه های مبارزه بر ضد زیر یوغ کشیدن انسان و بی ارزش و بی اعتبار کردن انسان از سوی قدرت های دنیوی و روحانی حاکم در جامعه فئودالی بوده اند.

• اگرچه فرم توسعه هومانیسم تضادمند بوده و فقط به محافل ثروتمند و اقشار تحصیلکرده معینی محدود می شده، ولی آن در هر صورت، از جنبش بورژوائی آغازین حکایت می کند، که وارد مبارزه بر ضد فئودالیسم می شود.

• هومانیسم بنابرین، بیانگر پیشرفت تاریخی ـ اجتماعی بوده است.

• چون هومانیست های رنسانس انسان را بنا بر الگوی انسانتصویر آنتیک با حقوق و تکالیف طبیعی اش در نظر می گیرند و در مغایرت با ریاضتگرائی و جهانگریزی قرون وسطائی، موضع اوپتیمیستی (مبتنی بر خوش بینی) اتخاذ می کنند و به طرفدرای از زندگی، ملت و نعمات دنیوی بر می خیزند، به اشاعه ـ قبل از همه ـ شناخت جدید و انقلابی در آن روزگار سهم ارزنده ای ادا می کنند و نشان می دهند که بشردوستی و آزادی می توانند در ورای مذهب و کلیسا و مستقل از آنها تحقق یابند، ولی بدون شناخت علمی، بدون تلاش برای کشف حقیقت، بدون کردوکار هنرمندانه و عملی ـ سیاسی نمی توانند جامه عمل پوشند.


• انگلس روند تاریخی آن قرنها را بمثابه «بزرگترین تحولات مترقی که بشریت تا آن زمان به چشم خود دیده»، محسوب می دارد.
• «روزگاری که بشریت به غول ها نیاز داشته و به تربیت غول ها نایل آمده است، غول هائی از نیروی تفکر، عشق و شخصیت، غول های چند جانبه، غول هائی از معارف فراگیرعلمی.
• مردانی که حاکمیت مدرن بورژوائی را بنیان می نهند و جز تنگ نظری بورژوائی، همه چیز دارند.
• خودویژگی مهم آنها عبارت است از این که آنها تقریبا همه در قلب جنبش آن دوران و در پیکار عملی بسر می برند، می ریسند، می بافند، موضع می گیرند و می رزمند، گه با کلام و قلم، گاه با نیزه و شمشیر و برخی از آنها حتی همزمان با شمشمیر و با قلم.»

هومانیسم رنسانس ـ برخلاف ادعای ایدئولوگ های بورژوائی ـ نه فقط رنسانس معنوی، بلکه یک جنبش انقلابی و رزمنده بر ضد فئودالیسم و استبداد معنوی اسکولاستیک روحانی (دستگاه روحانیت) بوده است.

• در کانون جنبش هومانیستی رنسانس، انسان قرار دارد، انسان با شخصیت، عزت، شرف و آزادی خاص خویش.


• انسانی که تنها با تکیه بر قوت خویش، ببرکت قوا و توانائی های خویش قادر به تحقق آنها ست.


جنبش هومانیسم رنسانس در دوره های بعد، در جنبش روشنگری، سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی، در هومانیسم فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان و ادبیات توسعه و تکامل می یابد.


• این توسعه و تکامل بر بنیان مبارزه انقلابی بورژوازی و توده های مردم بر ضد فئودالیسم صورت می گیرد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر