۱۴۰۲ اردیبهشت ۲۸, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۶۵۷)

 Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت یازدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

چو دشمن کرم بیند و لطف و جود

نیاید دگر خبث از او در وجود

 

معنی تحت اللفظی:

اگر به دشمن، محبت و بخشش و لطف کنی، او دیگر ضرری به تو نمی زند.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

مقوله «کرم» را به معنی رشوت، باج و امثالهم به کار می برد.

 

چنین کاری از خداوند سخنی مثل سعدی بعید است.

سعدی خبث دشمن را به کرم و لطف و جود پادشاه

 منوط و وابسته می سازد.

 

دشمن

به نظر سعدی،

منافع «در خود» ندارد

و

 در

دیالک تیک کنش و واکنش،

 فقط واکنش را می شناسد و بس.

 

دشمن

در قاموس سعدی

  به مطالعه خوی پادشاه می پردازد،

 اگر پادشاه کریم و لطیف و جواد بود،

خبث دشمن، دیگر ترشح نمی کند

و

اگر نبود،

 واویلا.

 

ما این شیوه برخورد را خارجی کردن می نامیم.

 

در عصر فئودالیسم،

خصومت و جنگ و غارت در دستور روز قرار دارد.

 

کرم ولطف و جود کسی

نمی تواند خصومت بی چون و چرا میان خوانین و سلاطین خونخوار را از بین ببرد.

 

جهان فئودالی،

جهان توطئه و بند و بست و خیانت و خنجر از پشت است.

غده ای به نام خبث وجود ندارد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر