۱۴۰۲ اردیبهشت ۲۹, جمعه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تداوم و شکست (پیوست و گسست) (۶)

  

پیوست و گسست (تداوم و تقاطع و یا شکست)

پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان

شین میم شین

 

پیوست و گسست (تداوم و شکست) در علوم طبیعی مدرن

 

۱

·    علوم طبیعی مدرن به طور روز افزونی صحت نظریه ماتریالیستی ـ دیالک تیکی وحدت پیوست و گسست (تداوم و شکست) را در کلیه اوبژکت ها، روندها، سیستم ها و غیره تأیید می کنند.

 

۲

·    علوم طبیعی نشان می دهند که پیوست (تداوم) پدیده های طبیعی معین، اغلب بر میکرو پدیده های مجزا مبتنی است:

·    مثلا خصلت پیوسته گازها و مایعات، مشروط به پیوند اتم ها و مولکول های مجزا ست.

 

۳

·     خصلت پیوسته هر تأثیر فیزیکی بر روندهای ذره ای مجزا مبتنی است و گسست (عدم تداوم) آنها، مشروط به کوانتوم تأثیر ذره ای است.

 

۴

·    دوئالیسم ذره ای ـ موجی نیز حاکی از وحدت دیالک تیکی پیوست و گسست (تداوم و شکست) است.

 

۵

·    توسعه و تکامل انواع بیولوژیکی نیز وحدتی از تغییرات پیوسته و تقریبا نامرئی و تحولات گسسته و جهشی (موتاسیون ها و غیره) است.  

 

۶

·    هرطرز تفکری که در تئوری و پراتیک، پیوست (تداوم) را در گسست (شکست) خلاصه می کند و یا گسست (شکست) را در پیوست (تداوم) خلاصه می کند، به دلیل وحدت ناگسستنی پیوست و گسست (تداوم و شکست) بطلان خود را به زودی برملا می سازد.

 

۷

·    اما در چارچوب تأملات و کاربردهای عملی معینی، امکان آن وجود دارد که روابط پیوسته در تقریب های دلبخواه، به مثابه روابط گسسته مطرح شوند و یا برعکس.

 

۸

·    در سال های اخیر در رابطه با دشواری های معینی که تئوری کوانتومی میدان ها در مورد ذرات نقطه ای شکل (فاقد انبساط) دارد، گمان می رود که مکان و زمان (فیزیکی. مترجم) نیز کوانتومی باشند.

·    یعنی از کوچکترین و تقسیم ناپذیرترین عناصر تشکیل یافته باشند.

 

۹

ورنر هایزنبرگ

 (۱۹۰۱ ـ ۱۹۷۶)

مؤسس و کاشف رابطه نادقیق و یا نامعین (در سال ۱۹۲۷)

حکم فیزیک کوانتومی، مبنی بر اینکه دو مقدار اندازه گیری شده یک ذره را نمی توان همیشه مستقل از یکدیگر تعیین کرد.

رابطه نا معین از نارسائی در روندهای اندازه گیری ناشی نمی شود، بلکه علت اصولی دارد.

 

·    هایزنبرگ پیشنهاد ثابت طولی عمومی (S = 2,81.10-13 cm) و مؤلفین دیگر، از آنجمله آمبارزومیان و ایواننکو  از ثابت زمانی  به بزرگی (s 10-22) تا (s 10-24) سخن گفته اند.   

۱۰

·    سرنوشت این فرضیه ها هرچه باشد، معنی فلسفی آنها در مورد مسئله جاری عبارت از این خواهد بود که در عالم میکرو فیزیکی، قانونمندی های کیفی دیگری حاکمند، در مقایسه با قانونمندی های جهان ماکرو فیزیکی که برای انسان ها به طور بیواسطه قابل مشاهده اند.

 

۱۱

·    این نظر یکی از شرط های اصلی برای حل مسئله پیوست و گسست (تداوم و شکست) است.

 

۱۲

·    این نظر تز ماتریالیسم دیالک تیکی را مورد تأیید قرار می دهد که حل این مسئله تنها بر مبنای آموزه دیالک تیکی راجع به وحدت تغییرات کمی و کیفی امکان پذیر است.

 

۱۳

·    انگلس در این باره می نویسد:

·    «اتمیسم جدید با همه انواع قبلی از این نظر تفاوت دارد که آن ادعا نمی کند که ماده صرفا گسسته است، بلکه بر آن است که بخش های گسسته مراحل مختلف (اتم های اتر، اتم های شیمی، اجرام، اجسام جهانی) نقاط گرهی مختلفی اند که شیوه وجودی کیفی مختلف ماده عام را مشروط می سازند.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۵۵۲)

 

۱۴

·    تغییرات کمی در چارچوب کیفیت واحد، گشتاور پیوست (تداوم) در حرکت ماده را تشکیل می دهند که با فراتر گذشتن از حد به تغییرات کیفی منجر می شوند و گذار از کیفیت کهنه به کیفیت جدید، یعنی گسست (شکست، عدم تداوم)، به طور جهشی صورت می گیرد.

 

۱۵

·    در گذار از پژوهش بخش قابل مشاهده کاینات به میکرو روندهای ذرات هسته ای  و همچنین به عرصه های غیر قابل مشاهده بی واسطه کیهانی، می توان کیفیت جدیدی از قانونمندی های مؤثر در آنجا را انتظار داشت.

 

۱۶

·    ماتریالیسم دیالک تیکی از این نظر نه تنها با دستاوردهای علوم طبیعی مدرن انطباق دارد، بلکه به تشویق پژوهش مسائل نامکشوف آن نیز می پردازد.

 

ادامه دارد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر