۱۴۰۲ خرداد ۵, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۶۶۲)

 Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت دوازدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)

بخش سوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

به ره بر یکی پیشم آمد جوان

به تک در پی اش گوسفندی روان

 

بدو گفتم:

این ریسمان است و بند

که می آرد، اندر پی ات گوسفند؟

 

سبک طوق و زنجیر از او باز کرد

چپ و راست بوییدن آغاز کرد

 

هنوز از پی اش، تازیان می دوید

که جو خورده بود از کف مرد و خوید

 

چو باز آمد از عیش و شادی به جای

مرا دید و گفت:

ای خداوند رأی

نه این ریسمان می برد با من اش

که احسان کمندی است در گردنش

 

به لطفی که دیده است پیل دمان

نیارد همی حمله بر پیلبان

 

بدان را نوازش کن، ای نیکمرد

که سگ پاس دارد، چو نان تو خورد

 

برآن مرد، کند است دندان یوز

که مالد زبان بر پنیرش دو روز.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر