۱۴۰۲ خرداد ۳, چهارشنبه

درنگی در فرمایشات مهوش موسوی رضی الله عنه (۹)

   
میم حجری

 
حماسه داد
فریدون میزانی
(جوانشیر)
بازتاب خصلت‌های شاهان و پهلوانان در مناسبات با زنان
زيباترين مناسبات عاشقانه پهلوانان در "زال و رودابه"
فصل نهم
عشق پهلوانان در شاهنامه
ادامه
 
 
پرستندگان با عشق رودابه به زال مخالفت می‌كنند:
رودابه 
می‌تواند از چرخ چهارم خورشيد را به زير كشد و شوی خود كند. 
چرا عاشق زال شده، آنهم چنين آشكارا و بی شرمانه؟

پرستندگان به رودابه پرخاش می‌كنند:

تو  را خود به ديده درون، شـرم نيسـت
پدر را به نــزد تو آزرم نيســــت 

كه آن را كه انــدازد از بـر پــــدر
تو خواهی كه گيری مر او را به بر
 
كه پــرورده مـــــرغ باشد به كوه
نشـــانی شـــده در ميــان گــــروه 

كس از مادران، پيــر هرگز نزاد
نه زانكــس كه زايد بباشـــد نژاد

جهانی سـراسـر پر از مهـر تو  ست
به ايوانهــا صورت چهـــرتو ست
 
تو  را با چنين روی و بالای و موی
زچـرخ چهارم خور (خورشید) آيدت شــوی


پاسخ رودابه تعيين كننده است.
 او عاشق ظاهر زال نيست. 
او عاشق هنر او ست و او را از قيصر روم و تاجداران ايران برتر می‌داند. 
 
عشقش چنان پاك است كه جای كمترين شرم نيست.

چو رودابه گفـــتار ايشــــان شنيد
چو از باد، آتــش، دلـــــش بر دميد 

بر ايشان يكی بانگ بر زد به خشم
بتـابيــد روی و بخــوابيــد چشــم 

وزان پـس به چـشم و به روی دژم
به ابـرو ز خـــــشم انـدر آورد خــم
 
چنــين گفــت كايــن خام پيكارتان
شـــنيــدن نيـــرزيد گفـــــــتارتان 

نه قيصـر بخواهم نه فغفور چيـن
نه از تاجــــداران ايـــران زميـن 

به بالای من پور ســام اســــت زال
ابا بازوی شــير و با بـرز و يـال
 
گرش پير خوانی همی گر جوان
مرا او به جـای تن است و روان
 
مرا مهـــر او دل نـديـده، گــــزيد
همان دوســتی از شــنيده گـــزيد
 
بر او مهـربانم، نه بر روی و موی
به سوی هـنــر گشتمش مهر جوي
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر