۱۴۰۲ خرداد ۸, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) ترادیسیونالیسم (سنت گرایی) (۱)

  

 

پروفسور دکتر هاینتس پپرله

برگردان

شین میم شین

  

۱

·      ترادیسیونالیسم ـ به طور کلی ـ یعنی چسبیدن به میراث گذشتگان.

·      چسبیدن به آنچه که عادی و مرسوم است و سنتی است و پر بها دادن به آن در مقابل هر چیز نو و تغییر یابنده در تاریخ، فرهنگ، سیاست، اخلاق و مذهب.

 

۲

·      ترادیسیونالیسم ـ به معنی محدود کلمه ـ به جریان فلسفی ـ تئولوژیکی اطلاق می شود که در فرانسه ـ بعد از انقلاب ۱۷۸۹ ـ گرایشات ضد انقلابی و ارتجاع فئودالی را مبنی بر برگرداندن سیستم سرنگون شده بر سر قدرت مدافعه و توجیه می کرد.

۳

·      آموزه های ترادیسیونالیسم اساسا بر موضعگیری ضد انقلابی نمایندگان آن مبتنی بوده است.

۴

·      نمایندگان ترادیسیونالیسم ـ تقریبا بدون استثناء ـ از اشراف فئودال و یا نمایندگان منافع آنان تشکیل می شدند.

 

۵

·      بنیانگذاران و نمایندگان اصلی ترادیسیونالیسم  (دمایستر، دبونا، دلامنا) (در دوره آغازین آن) نسبت به علل اجتماعی واقعی انقلاب فرانسه کور بودند.

 

۶

·      آنها فکر می کردند که تنها فلاسفه بودند که انقلاب را تدارک دیده اند و به راه انداخته اند.

 

۷

·      به نظر آنان، فلاسفه با تبلیغ برابری همه انسان ها و توانائی همه انسان ها در رسیدن به کمال، با تبلیغ قرارداد اجتماعی و خودمختاری خلق، با تبلیغ ایندیویدوئالیسم، با کشاندن همه چیز و همه کس به محکمه عقل، به تحریک مردم و سرانجام به سرنگونی جامعه پرداخته اند.

 

۸

·      فلاسفه ـ قبل از همه ـ با کشیدن مذهب، یعنی شالوده مناسبات اجتماعی ثباتمند به بحث ویرانگر، موجب بروز این بلا (یعنی انقلاب فرانسه) شده اند.

 

۹

·      بدین طریق راه انشعاب در کلیسا، بعد دئیسم و سرانجام آته ئیسم و آنارشی در عرصه جهان بینی و اخلاق هموار شده و ناگزیر به آنارشی در مناسبات اجتماعی منجر شده است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر