۱۴۰۲ اردیبهشت ۲۴, یکشنبه

درنگی در غزلی از خواجه شیراز (۶)

 

 میم حجری

 پیوندِ عمر، بسته به مویی است، هوش دار
غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟

معنی تحت اللفظی:

ملک الموت (مرگ) هر آن می تواند  از راه برسد.

هشیار باش، به فکر خودت باش و نه به فکر روزگار

 

 همانطور که قبلا اشاره شد،

محتوای مصراع اول این بیت شعر غزل خواجه،

دال بر تئوری شناخت آگنوستیسیستی (ندانم گرایی، لاادریت) خواجه است.

خواجه

فرقی بین خر و بشر در زمینه شناخت جهان نمی بیند.

در مفهوم «بستگی پیوند عمر به تار مویی» هم همین تئوری ارتجاعی نمایندگی می شود:

مرگ

در قاموس خواجه

 حادثه ای بی دلیل و بی قانونمند و بی حساب و کتاب

است.

در حالیکه تار و پود هستی

خصلت قانونمند دارد.

هر مرگی علل و دلایل مادی و روحی و روانی معینی دارد.

 

۲

معنیِ آبِ زندگی و روضهٔ ارم
جز طَرفِ جویبار و میِ خوشگوار چیست؟

معنی تحت اللفظی:

معنی آب حیات و باغ بهشت

چیزی جز لب جویبار و می خوشگوار نیست.

خواجه در این بیت غزل،

 بهشت برین 

را 

در نشستن بر لب جوی آب و می خوردن خلاصه می کند.

آنچه که عنقلابی و ضد مذهبی نمودار می گردد،

چیزی جز تحریف مفاهیم فقهی و به ابتذال کشاندن آنها نیست.

بهشت برین

تعریف علمی و فلسفی دارد.

بهشت برین هزاران سال قبل در روی زمین وجود داشته است.

همان جامعه کمون اولیه بوده است

که

جامعه برابران و خواهران و برادران بوده است و هزاران سال عمر کرده است.

تراژدی های سوزناک یونان باستان در سوگ از دست رفتن همین بهشت برین بوده اند.

جهنم با عذاب الیم

نماد راسیونالبستی و رئالیستی جامعه طبقاتی است.

اکنون بیش از ۱۵۰ سال است که گورکن جهنم طبقاتی و بانی بهشت برین بر پهنه زمین

وارد صحنه تاریخ شده است

و

پرولتاریا نام دارد.

اولین تلاش پرولتاریا برای تشکیل بهشت برین در باکو، ۷ روز

و

در پاریس، ۷۰ روز

و

در اتحاد شوروی، ۷۰ سال

عمر کرده است.

 

ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر