۱۴۰۲ خرداد ۶, شنبه

درنگی در فرمایشات مهوش موسوی رضی الله عنه (۱۲)

 

   
میم حجری

 
حماسه داد
فریدون میزانی
(جوانشیر)
بازتاب خصلت‌های شاهان و پهلوانان در مناسبات با زنان
زيباترين مناسبات عاشقانه پهلوانان در "زال و رودابه"
فصل نهم
عشق پهلوانان در شاهنامه
ادامه

 
فردوسی از توصيف لحظات عشق خود داری نمی‌كند:

همی بود بــوس و كنـــار و نبـيد
مگر شــير كاو گور را نشــكريد
...


همی مهرشان هر زمان بيش بود
خــرد دور بود آرزو پيــــش بود

 
چنـــين تا ســــپيده بر آمد ز جای
تبـــيره بر آمد ز پــرده ســـرای

(تبیره یعنی طبل و دهل)


هر دو می‌دانند كه كارشان دشوار است. 

آندو از دو قبيله دشمنند.

 نه منوچهر- شاه ايران- با ازدواجشان به آسانی موافقت خواهد كرد و نه مهراب - شاه كابل. 

ولی در برابر چنين عشق بزرگی 

از اين گونه دشواری‌ها چه باك.

هر دو پيمان می‌كنند كه تا پای جان بايستند.

 


 زال پای پیمان خود ایستاده و به پدرش سام که قطعا مخالف عشق میان او و رودابه است،

 نامه ای می نویسد و تمام ستم هایی را که تا کنون بر او رفته، بر می شمرد و در پایان می گوید:

من از دخت مهراب گریان شدم
چو بر آتــش تیـز بــــریان شدم

 
ســـتاره شب تیــــره یار من است
من آنـــم که دریا کـــنار من است


سام با ستاره شماران مشورت می کند. 

خبر می دهند 

که

 از

 زال و رودابه 

فرزندی خواهد آمد که پیل ژیان خواهد بود 

و 

پی بدسگالان از خاک خواهد برید، 

سر دردمندان به خواب آورده، ره جنگ خواهد بست. 

 

سام با عشق زال و رودابه موافقت می کند و دنبال جلب نظر منوچهر می رود.
 

ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر