۱۳۹۹ بهمن ۲۴, جمعه

یوهانای مقدس کشتارگاه ها (۲)

  

برتولت برشت

برگردان

 میم حجری

 

فروپاشی کارخانجات بزرگ گوشت

 

کارگران

در مقابل کارخانه گوشت لنوکس


·    کارگران:

·    «ما ـ هفتاد هزار کارگر در کارخانه گوشت لنوکس ـ دیگر نمی توانیم حتی روزی با دستمزد به این ناچیزی ادامه حیات دهیم.

·    دیروز دو باره در یک چشم به هم زدن، دستمزد ما کاهش داده شد.

·    امروز دوباره اعلام کرده اند:

·    هر کس با دستمزدهای نازل حاضر به کار نیست، می تواند برود!

 

·    پس بیایید صاف و ساده برویم و بر دستمزدهایی که روز به روز ناچیزتر می شوند، برینیم!

 

سکوت

 

·    دیری است که این کار برای ما تهوع آور شده است و کارخانه برای مان دوزخی.

·    تنها وحشت از شیکاگوی گرفتار در یخبندان است که ما را در این دوزخ پابند کرده است.

·    اما اکنون با ۱۲ ساعت کار روزانه حتی مزدی نمی گیریم که بتوانیم نان خشکی و یا شلوار ارزانی  برای خود تهیه کنیم.

·    حالا می توان بی دغدغه خاطری رفت و درجا دار باقی را وداع گفت.

 

سکوت

 

·    ما را اینها با چه عوضی گرفته اند؟

·    فکر می کنند که ما گاویم و حاضر به قبول  هر تصمیم حضرات؟

·    مگر ما خرفت و ابلهیم؟

·    همان بهتر که بمیریم!

·    همین الساعه می رویم!

 

سکوت

 

·    احتمالا ساعت ۶ صبح است؟

·    گورکن ها، چرا باز نمی کنید!

·    قصابان، گاوهای تان اینجا ایستاده اند، باز کنید درها را!

 

در می زنند.

 

·    شاید فراموش مان کرده اند!

 

خنده

 

·    باز کنید!

·    می خواهیم در سوراخ های کثیف تان، در آشپزخانه های متعفن تان برای ساندویچ شکمباره های پولدار گوشت بپزیم.

 

سکوت

 

·    حداقل دستمزد سابق را طلب می کنیم که به نوبه خود ناچیز است، حداقل!

·    با ده ساعت کار و حداقل...

 

مردی می گذرد.

 

·    برای چی اینجا منتظر ایستاده اید؟

·    مگر نمی دانید که لنوکس بسته است؟

 

پسرک های روزنامه فروش شتابان وارد صحنه می شوند!

 

·    پسرک های روزنامه فروش داد می زنند:

·    «لنوکس، سلطان گوشت باید کارخانه خود را ببندد.

·    هفتاد هزار کارگر می مانند، بی نان و بی سرپناه!

·    میم لام لنوکس قربانی جنگ بی رحمانه رقابت با سلطان  گوشت معروف و انسان دوست سرشناس پیر پونت ماولر شده است.»

 

·    کارگران:

·    «واه!

·    جهنم حی و حاضر!

·    در به روی ما ببندید!

·    خانه خراب گشته ایم، ما!

·    ماولر خونالود پنجه بر حلقوم بهره کش ما می فشارد و ما به خاک سیاه می نشینیم.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر