۱۳۹۹ تیر ۳۰, دوشنبه

لطایف الملل (۲۴)


لطایف الملل

برگردان

شین میم شین


 ۷۵

 خرپولی

در

حال احتضار بود.

 

وقتی کشیش شهر

برایش طلب امرزش کرد و رفت،

فوری پا شد

و

از

قوم و خویش خویش

خواست

که

درشکه آورند

و

او

را

فی الفور

به

ابی الآباد

ببرند.

 

قوم و خویشش

مات و مبهوت نگاهش کردند.

 

خرپول گفت:

«گفتم به ابی الآباد.

قوم و خویش من همه ابی الآبادی اند

و

همه

می دانند

که

ابی الآباد

دارالمساکین

 است

و

تاکنون

هرگز

خرپولی

در

آن سامان

نمرده است.»

 

پایان

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر