جدایی دین از سیاست
حریف
دین
در
طول تاریخ
در هیچ کجای جهان
جدا از سیاست نبوده و نیست و نمی تواند باشد.
چرا و به چه دلیل منطقی و نظری؟
برای اینکه
دین
یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی هر جامعه است
و
تعیین کننده محتوای طبقاتی دین
زیربنای اقتصادی
(حاکمیت طبقاتی، مناسبات تولیدی، طبقه حاکمه)
است.
اقطاب دیالک تیکی از هر نوع
را
حتی به مدد بمب اتم
نمی توان از هم گسست.
دین
تابع و مدافع طبقه حاکمه است.
دین
(و هنر و قضاوت و حقوق و اخلاق (اتیک) و استه تیک و غیره)
یا
تابع و مدافع طبقه حاکمه تشسته بر اریکه قدرت است
و
یا
تابع و مدافع طبقه حاکمه منتظر نشستن بر اریکه قدرت.
ضمنا
فاشیسم و فوندامنتالیسم و اولیگارشیسم
ماهیتا
جریانات ضد مذهبی اند.
اگر حتی با مذهب
عوامفریبی کنند
مثل فرانکو
مثل خمینی
مثل ملاعمر
مثل داعش و بن لادن
مثل پوتین و پالان.
سیاست و دین و حتی هنر و استه تیک و اتیک
عناصر مختلف روبنای واحدی اند.
اکثر احزاب دول امپریالیستی
احزاب مذهبی با ماسک مدرن اند:
مثلا
سی دی او
سی اس او
حزب عردوغان
...
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر