۱۴۰۰ آبان ۹, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف)انتزاع (تجرید، ابستراکسیون) (۳)

https://thumbs.dreamstime.com/z/abstrakt-gesicht-m%C3%A4dchen-vektor-portr%C3%A4t-abstraktion-kunst-frau-kopf-handgezeichnet-minimal-modern-kunstwerk-gemalt-menschlich-223602443.jpg 

 

پروفسور دکتر الفرد کوزینگ

پروفسور دکتر گئورگ کلاوس

پروفسور دکتر ولفگانگ سگت

برگردان

شین میم شین

 

۴

تئوری تجرید افلاطونیستی

 

 ادموند هاسرل

 (۱۸۵۹ ـ ۱۹۳۸)

فیلسوف و ریاضی دان اطریشی

از مؤسسین فنومنولوژی

او فلسفه را از پرداختن به مسائل جهانی نهی می کرد.

فلسفه می بایستی به تحلیل پدیده ها قناعت کند.

او مخالف پسیکولوژیسم هم بود که قانون منطق را مبتنی بر روندهای روانی می دانست و به انکار اصولی عینیت می پرداخت.

جریانات زیر تحت تأثیر هاسرل بوده اند:

اگزیستانسیالیسم پونتی و سارتر و هایدگر

تئوری انتقادی تئودور آدورنو

جامعه شناسی آلفرد شولتسه

آثار او بر ۴۰ هزار صفحه بالغ می شوند:

در باره عدد

فلسفه حساب

فلسفه به مثابه علم سختگیر

ایده هائی راجع به فنومنولوژی و فلسفه فنومنولوژیستی

 

·    در مغایرت با تئوری تجرید امپیریستی که زیر بیرق آن، ایدئالیست های ذهنی از قبیل برکلی، هیوم و بعدها میل و ماخ و بالاخره جریانات رنگارنگ پوزیتیویستی گرد آمده بودند، بولزانو، هاسرل و مدتی هم برتراند راسل تئوری تجرید افلاطونیستی را مطرح کردند و مدعی شدند که انتزاع (تجرید) جمعبندی مفاهیم است و بس.

 

۵

تئوری تجرید دیالک تیکی

 

 ۱

·    تئوری تجرید دیالک تیکی را برای نخستین بار هگل مطرح کرد.

 

۲

·    هگل انتزاع و یا تفکر مبتنی بر انتزاع را گشتاور مهمی در روند شناخت می دانست و مخالف این نظر بود که گویا انسان ها ضمن عمل انتزاع به طور دلبخواهی یک و یا گروهی از خصایص چیزها را مورد صرفنظر قرار می دهند.

 

۳

·    «تفکر انتزاع کننده را از این رو، نباید فقط به معنی کنار گذاشتن مواد حسی تلقی کرد و تصور کرد که در جریان انتزاع از واقعیت مواد حسی چیزی کم و کسر نمی شود.

·    انتزاع ـ بیشتر ـ به معنی نفی مواد حسی به مثابه نمود صرف و تقلیل دادن آنها به جنبه های ماهوی است.

·    جنبه های ماهوی هم تنها در مفهوم می توانند عرض اندام کنند.»

·    (هگل، «منطق»، فصل دوم، ص ۲۲۶)

 

۶

تئوری تجرید ماتریالیستی ـ دیالک تیکی

 

۱

·    تئوری تجرید ماتریالیستی ـ دیالک تیکی انتزاع را ابزار معرفتی مهمی می شمارد.

 

۲

·    زیرا به کمک آن می توان از مجموعه اطلاعات حاصله از طریق درک حسی چیزها، روابط و خواص ماهوی، ضرور و عام را عمده کرد و از نمود (پدیده)  آنها به ماهیت آنها راه گشود.

 

۳

·    امکان انتزاع به طور عینی مشروط می شود.

 

۴

·    زیرا جهان مادی نه تلنباری از چیزهای منفرد، ایزوله و جدا از هم، بلکه تنوعی به هم پیوسته است که در آن طبقات عینی و روابط عام وجود دارد.

 

۵

·    هدف از روند انتزاع در مورد مشخص به شرح زیر است:

 

الف

·    کنار گذاشتن خواص، روابط و شرایط بی اهمیت

 

ب

·    برجسته کردن خواص، روابط و شرایطی که ماهوی اند و رفتار شیئ مورد نظر را تعیین می کنند.

 

پ

·    متغیر و سیال کردن سلسله ای از خواص و خصایص مشترک

 

۶

·    بدین طریق، می توان جنبه های ماهوی طبقه ای از اشیاء را در فرم خالص و آزاد از کلیه تأثیرات مزاحم و یا در فرم ایدئالیزه گشته در قالب مفهوم ریخت.

 

۷

·    مفاهیمی که در نتیجه روند انتزاع تشکیل می یابند، انتزاعاتی (مجرداتی) اند که از چیزهای مشخص و محسوس فاصله دارند، ولی واقعیت عینی را عمیقتر و همه جانبه تر از درک حسی (ادراک، استنباط)  بیواسطه منعکس می کنند.

 

۸

·    «تفکر بشری با صعود از مشخص به مجرد (اگر این صعود به درستی صورت گیرد) از حقیقت فاصله نمی گیرد، بلکه بدان نزدیکتر می شود.

 

۹

·    انتزاع ماده، انتزاع قانون طبیعی، انتزاع ارزش و امثالهم، به عبارت ساده تر، همه انتزاعات علمی (انتزاعات درست، جدی و نه احمقانه) طبیعت را عمیقتر، دقیقتر و کاملتر منعکس می کنند.»

·    (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۸، ص ۱۶۰)

 

۱۰

·    انتزاعات فقط زمانی صحیح و ضرورند که در خواص و روابط واقعیت عینی مبنای عینی دارند.

·    در غیر این صورت به «انتزاعات توخالی و بی محتوا» بدل می شوند.

·    به حدس و گمان صرف بدل می شوند که با واقعیت عینی انطباق ندارند.

 

۱۱

·    روند انتزاع و انتزاعات پله و گشتاور مهمی را در روند شناخت تشکیل می دهند.

·    پله و گشتاوری که از مشخص در نمود محسوس آن  به مجرد و از مجرد به مشخص ـ به معنی عالی تر آن ـ  منتهی می شود.

 

۱۲

·    روش انتزاع (تجرید) حاوی سلسله ای ازجنبه های متفاوت است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر