۱۴۰۰ آبان ۱, شنبه

استالینیسم (۴۲)

استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی

 

پروفسور دکتر ورنر هوفمن

(۱۹۲۲ ـ ۱۹۶۹)

برگردان

میم حجری

پیشکشی به رنج برندگان و اندیشندگان

بخش دوم

رابطه استالینیسم با تئوری مارکسیستی

ادامه

وجود و شعور

 

۱

·    ما این حکم را شنیده ایم که وجود (اجتماعی) «تعیین کننده» شعور اجتماعی است.

 

۲

·    در این جمله و در نتیجه گیری های مبتنی بر آن، می توان بار دیگر به مطالعه برخورد نخراشیده ـ نتراشیده استالینیستی با واقعیت امر بسیار بغرنج پرداخت.

 

۳

·    اشتباه، خود را در اولین نتیجه گیری عملی و اجتماعی ـ سیاسی از حکم فوق الذکر نمایان می سازد  

 

۴

·    استراتژی طبقاتی استالینیستی مبتنی است بر تعیین شعور اجتماعی به وسیله وجود اجتماعی، قبل از همه، به وسیله منبع معیشتی (کسب و کار) گروه های اجتماعی.

 

۵

·    اینکه «موقعیت طبقاتی» جایگاه پرسپکتیوی ئی است که از آن، انسان ها مجموعه جامعه را در نظر می گیرند، به لحاظ سوسیولوژیکی (از نقطه نظر جامعه شناسی) خالی از تردید است.

 

۶

·    اما سیاست اجتماعی استالینیستی، شرایط  کسب و کار انسان ها را ـ به طور کلی ـ به مثابه قوای شعورساز تلقی می کند و نظرات اجتماعی ئی را که بنا بر قواعد احتمال ـ اغلب ـ در میان گروه های اجتماعی یافت می شوند، به مثابه تقدیر شعور فردی در نظر می گیرد.

 

۷

·    بدین طریق است، که بر مبنای مساحت اراضی و یا تعداد گاو و گوسفند، میان دهقانان بزرگ، متوسط و کوچک مرزبندی تر و تمیزی صورت می گیرد و برای هر کدام، شعور اجتماعی خاصی نسبت داده می شود و سیاست کلکتیویزاسیون (دسته جمعی کردن) کشاورزی در اتحاد شوروی و بعدها در دیگر کشورها بر اساس شعار زیرین تنظیم می شود:

 

الف

·    «قطع نفوذ» دهقانان بزرگ

 ب

·    «بی طرف سازی» دهقانان متوسط

 

پ

·    «جلب» دهقانان کوچک به تعاونی های تولیدی

 

۸

·    پیش شرط مسکوت گذاشته شده، عبارت است از برقراری رابطه متقابل بی چون و چرا میان جایگاه اقتصادی و شعور اجتماعی افراد جامعه.

 

۹

·    تصمیمگیری های اجتماعی ـ سیاسی بنیادی بر مبنای بت پرستی (فتیشیسم) هکتاری صورت می گیرند.

 

۱۰

·    مقررات مبتنی بر ممانعت از ورود کودکان خانواده های غیر پرولتری به مدارس عالی، که مدت مدیدی معتبر بود، بر این مبنا استوار شده بود.

 

۱۱

·    تصویر ساده شده از کارگران کشورهای غیر سوسیالیستی نیز با همین یکی انگاشتن «پایگاه طبقاتی» و «شعور طبقاتی» مطابقت داشته است.

 

۱۲

·    طبقه کارگر ـ در کشورهای سرمایه داری ـ فقط به مثابه «رزمنده قهرمان» تلقی می شود.

 

۱۳

·    مناسبات بغرنجی که نشاندهنده عدم انطباق «پایگاه طبقاتی» و «شعور طبقاتی» است، نادیده گرفته و مسکوت گذاشته می شود.

 

۱۴

·    این شماتیسم (کلیشه سازی) شعور ـ که با نادیده گرفتن مسائل روانشناسی اجتماعی همراه است ـ پیآمد دیگری نیز به دنبال داشته است.

 

(شماتیسم عبارت است از طرز تفکر و عمل کلیشه ای مبتنی بر الگوی از قبل آماده در ذهن.

مترجم)

 

۱۵

·    در کتاب استالین، تحت عنوان «یا آنارشیسم و یا سوسیالیسم» نیز از تقدم وجود بر شعور رابطه بعدی زمان بندی شده ای میان وجود اجتماعی و شعور اجتماعی استخراج و استنتاج می شود:

·    «در زندگی اجتماعی، نخست شرایط مادی تغییر می یابند و سپس در مطابقت با آن، تفکر انسان ها، اخلاقیات، عادات و جهان بینی آنها.»

·    (استالین، «یا آنارشیسم و یا سوسیالیسم»، جلد ۱، ص ۲۷۶)

 

(تفکر انسان ها، اخلاقیات، عادات و جهان بینی آنها به وسیله مقوله شعور منعکس می شوند.

مترجم)

 

۱۶

·    اینجا «شرایط مادی» به مثابه چیزهای اتمام یافته و موجود تلقی می شود و نه به مثابه مجموعه امکانات آتی که در جامعه پدید می آید و شعور می تواند به طور تاریخی وارد عمل شود و بر آنها تأثیر متقابل بگذارد.

 

۱۷

·    «شرایط مادی» ئی که از دیدگاه مارکسیست ها هم شامل «نیروهای مولده» می شود و هم شامل «مناسبات تولیدی»، که میان انسان ها برقرار می گردد.

 

۱۸

·    مگر مارکسیسم نمی آموزد که توسعه نیروهای مولده امکاناتی را پدید می آورد، که از سطح نایله مناسبات تولیدی فراتر می روند؟

 

۱۹

·    مگر مارکسیسم نمی آموزد که میان «نیروهای مولده» و «مناسبات تولیدی»، یعنی میان دو بخش «شرایط مادی» رابطه تضادمندی حاکم است؟

 

۲۰

·    این مشخصه همیشه همراه هر تفکر غیر دیالک تیکی است که میان اضداد منجمد، خشک و بلورین حرکت می کند و موضع یکطرفه ای را که نخست، به طور افراطی اتخاذ کرده، به طور ناگهانی و بی مقدمه به نفع موضع دیگر عوض می کند و یکجانبگی اولین را با یکجانبگی دومین «تصحیح می کند».

 

۲۱

·    آموزش مربوط به دنباله روی شعور از وجود باید دچار مصیبت شود، وقتی که هدف انسانها توسعه شیوه وجود اجتماعی طراز نوین باشد، وقتی که هدف انسان ها، ساختمان سوسیالیسم (و سرانجام کمونیسم) به وسیله خود آنها باشد که آگاهانه عمل می کنند.

 

۲۲

·    در این صورت، باید از شعور انتظار داشت که از حد «شرایط مادی» برونی نامطلوب و از سطح توسعه نایله نیروهای مولده و از بخش موجود مناسبات تولیدی پا فراتر نهد.

 

۲۳

·    در دوره فداکاری برای صنعتی کردن زورکی کشور باید در انسان هائی که در تلاش معاش برای بقای خویش اند، اخلاق اجتماعی نوینی، مبنی بر از خود گذشتگی و خدمت به جامعه توسعه داده شود، یعنی اخلاق اجتماعی مبتنی بر یکی انگاشتن منافع خود با اهداف تعیین شده از سوی ارگان های جامعه پرولتری.

 

۲۴

·    در این جور مواقع باید بر شعوری تکیه کرد که با تشکیل اراده و نظر، ماهیت «شرایط مادی» نوین را، یعنی خصلت پرولتری نظام جدید را از آن خود کند و از آن سکو، خود را به خرد و اخلاق عالی تر ارتقا دهد، به سجایائی عالی تر از «شرایط مادی» دسترس پذیر حقیر.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر