۱۴۰۰ آبان ۱, شنبه

زندگی مارکس و انگلس (۵۶)

  

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

۱۰

انگلس

که

در میهنش

شاهد پرولتاریای دردمند بود،

در

انگلستان

با پرولتاریای صنعتی رزمنده آشنا شد.

 

شهر منچستر

در آن زمان

کانون جنبش کارگری انگلستان

بود.

 

در همین شهر

چند ماه قبل از ورود انگلس

اعتصاب عظیمی

صورت گرفته بود

که

اگرچه بی نتیجه مانده بود، ولی علیرغم آن،

نیروی پرولتاریای سازمان یافته

را

به

 بورژوازی انگلستان و اروپا

نشان داده بود.

 

در همین شهر

در فاصله سال های ۱۸۳۸ ـ ۱۸۴۲

تحت رهبری چارتیست ها

جنبش توده ای عظیمی در راه تحول دموکراتیک مجلس

تشکیل یافته بود.

 

صدها هزار تن در میتینگ چارتیست ها

شرکت ورزیده بودند.

 

انگلس

به مثابه دموکرات انقلابی و بشردوست

را

مبارزه و مقاومت سرسختانه توده های زحمتکش بر ضد بورژوازی

به همان اندازه

تحت تأثیر ستایش انگیز قرار می داد

که

ذلت پرولتاریای تحت استثمار آلمان

به

خشم برمی انگیخت.

 

خشم انگلس جوان

او

را

به

عمل

 سوق می داد.

 

عمل

اما

در وهله اول

مستلزم وضوع فکری بود.

وضوح فکری

راجع به علل ذلت توده ای

از

 سویی

و

راه از بین بردن ذلت توده ای

از

سوی دیگر.

 

راجع به این مسائل

در انگلستان

قبل از انگلس

علما و متفکران بشردوست

اندیشیده بودند.

 

علمای اقتصاد بورژوایی

قبل از همه آدام اسمیت و دیوید ریکاردو

کار

را

پیش شرط تشکیل هر نوعی از ثروت

دانسته بودند.

 

آنها

به کشف حقیقت امر اعجاب انگیز زیر نایل آمده بودند:

کارگران

هر چه بیشتر تولید کنند،

به همان اندازه فقیرتر می شوند.

 

سوسیالیست های اوتوپیکی انگلیس

صدمات و تبهکاری های کاپیتالیسم

را

بی رحمانه و دلاورانه

به چالش کشیده بودند.

 

قاطع ترین و پیگیرترین آنها،

کارخانه داری به نام روبرت اون بود

که

دار و ندارش

را

فدا کرده بود

تا

با تشکیل تعاونی تولیدی کارگران در قلب جامعه کاپیتالیستی

اثبات کند

که

کارگران می توانند

بدون سرمایه داران تولید کنند و حتی بهتر زندگی کنند.

 

انگلس جوان

به بررسی ادبیات دامنه داری پرداخت

که

از این معارف (شناخت ها)، تجارب و آزمایشات  گزارش می دادند.

 

انگلس

برای این کار

بخش اعظم ساعات فراغت خود

را

فدا می کرد.

 

انگلس

قبل از همه

به

بررسی وضع خود طبقه کارگر می پرداخت.

 

انگلس

بعدها

می نویسد:

«من به عوض همنشینی و پارتی و شراب  و شامپاین طبقه متوسط

همه ساعات فراغت خود

را

به

همنشینی با کارگران ساده

 صرف می کردم.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲، ص ۲۲۹)

 

انگلس

محلات کارگرنشین شهر

را

زیر پا می گذاشت.

از کارگران در دخمه های ذلت بارشان دیدار می کرد.

در خانه های غارواره 

و

زیر زمین های نمور

پای صحبت آنها می نشست.

 

انگلس

به سخنان کارگران راجع به زندگی شان، وضعیت مادی شان، امیدها و آرزوهای شان

گوش می داد.

 


ماری برنس

(۱۸۲۱ ـ ۱۸۶۳)

همسر و همرزم انگلس

 

ملاقات با کارگران

برای او به مثابه کارخانه دار زاده ای

توسط ماری برنس (دوست دخترش و بعد همسر و همرزمش) میسر می گشت.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر