۱۴۰۰ مهر ۲۵, یکشنبه

استالینیسم (۳۷)

استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی

 

پروفسور دکتر ورنر هوفمن

(۱۹۲۲ ـ ۱۹۶۹)

برگردان

میم حجری

پیشکشی به رنج برندگان و اندیشندگان

 

بخش دوم

رابطه استالینیسم با تئوری مارکسیستی

۲

عناصر تفکر استالینیستی
ادامه
 

۲۷

·    آیا ماتریالیسم شیوه بررسی معینی را طلب نمی کند؟

 

۲۸

·    آیا منطق صوری به متد تعلق ندارد؟

 

۲۹

·    منطق صوری اما نه از اجزای دیالک تیک است و نه از اجزای ماتریالیسم.

 

۳۰

·    اینکه «معلم بزرگ» از همان آغاز با این کمبودهای آکادمیکی و با این اشکالات مفهومی چه برخوردی دارد، از توضیحات او راجع به دیالک تیک، در اثر اولیه اش در سال ۱۹۰۶ دیده می شود:

 

الف

·    «متد دیالک تیکی بر آن است که زندگی را باید چنان در نظر گرفت که در واقع هست.

 

ب

·    ما دیده ایم که زندگی در حرکت مدام است.

 

(از همین فرمولبندی استالین ساده سازی مسائل نعره می کشد:

 

۱

حرکت (تغییر) شامل حال همه عناصر هستی می شود، از جماد تا موجود، از ذره تا کاینات.

 

۲

از این رو ادعای اینکه «زندگی در حرکت مدام است»، به معنی در سکون دیدن عالم جمادات است.

 

۳

علاوه بر این چیزها، پدیده ها و سیستم ها نه در حرکت صرف، بلکه در دیالک تیک حرکت و سکون قرار دارند، حرکت اما در این دیالک تیک مطلق و سکون، نسبی است.

 

۴

بدون سکون چیز معینی تشکیل نمی یابد.

 

۵

هر حرکتی اصولا به سوی کعبه آمال سکونی رهسپار می شود.

مراجعه کنید به دیالک تیک حرکت و سکون، خودآموز خوداندیشی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.

مترجم)

 

پ

·    پس ما باید زندگی را در حرکت آن در نظر گیریم و این سؤال را مطرح کنیم که زندگی به کجا می رود؟

 

(این حکم استالین به خودی خود بسیار افشاگر است:

استالین ظاهرا حرکت را مثل فلاسفه ماتریالیسم مکانیکی در حرکت مکانیکی خلاصه می کند و یا ساده می کند و لذا از «به کجا می رود» سخن می گوید.

مترجم )

 

ت

·    پس تکلیف ما این است که زندگی را در فناشدن و شدنش در نظر گیریم و این سؤال را مطرح کنیم که در زندگی چه چیزی فنا می شود و چه چیزی پدید می آید؟

 

ث

·    آنچه که در زندگی پدید می آید و روز به روز رشد می کند، شکست ناپذیر است.

 

(کسی که از دیالک تیک پیدایش و زوال سخن گفته، بلافاصله از شکست ناپذیری، یعنی از توسعه خطی بی چون و چرا دم می زند، از پیوست بی غل و غش و بی گسست دم می زند.

و گرنه هر چیز نوپدید ـ قاعدتا ـ می بایستی خود کهنه شود و به وسیله آنتی تز درونی خود نفی گردد.

مترجم)

 

ج

·    آن را نمی توان از حرکت پیشرونده اش باز داشت.

 

(هر حرکت پیشرونده در دیالک تیک گسست و پیوست صورت می گیرد.

هر پیشرفتی، پسرفت های خاص خود را طی می کند.

در هستی مادی و یا فکری، حرکت پیشرونده محض وجود ندارد.

هر ماده جدیدی که در آزمایشگاه و یا در ارگانیسم تهیه و تولید (سنتز) می شود، با تجزیه عناصر معینی همراه است.

مثلا تشکیل نمک طعام، قبل از تشکیل به تجزیه اسیدکلریدریک و هیدروکسید سدیم نیاز دارد.

از این رو ست که در هر واکنش شیمیائی و بیوشیمیائی بیش از یک فراورده به دست می آید.

در مثال بالا، علاوه بر نمک طعام، آب هم تشکیل می یابد.

مواد غذائی در اندام موجودات نیز برای تشکیل مواد ارگانیک قبلا و یا پیدرپی تجزیه می شوند.

ما در تمامت هستی با دیالک تیک تجزیه و ترکیب سر و کار داریم.

مترجم)

 

ح

·    این بدان معنی است که اگر در زندگی مثلا پرولتاریا به مثابه طبقه پدید می آید و روز به روز رشد می کند، اگر هم امروز ضعیف و به لحاظ تعداد کم شمار باشد، با این حال، بالاخره پیروز خواهد شد.

·    چرا؟

·    به دلیل اینکه آن رشد می کند و به پیش می تازد.

 

(عجب دلیلی!

استالین برای اثبات ادعای فلسفی خود، ادعای دیگری را از کیسه بیرون می کشد.

حتی در همین ادعای خود  دیالک تیک پرولتاریا و بورژوازی را تخریب می کند.

و گرنه پرولتاریا هرگز بدون وجود بورژوازی (ضد دیالک تیکی خود) نه پدید می آید، نه رشد می کند و نه به حیات خود ادامه می دهد و با حل این تضاد هر دو از بین می روند.

مترجم)

 

د

·    اما برعکس، هر آنچه که در زندگی کهنه و پیر می شود و راه گور در پیش می گیرد، شکستش حتمی است، اگرچه امروز، نیروی غول آسائی داشته باشد.

 

(در این ادعای استالین، درک فاتالیستی او از روندهای هستی اجتماعی خودنمائی می کند.

به نظر او روندهای اجتماعی با نوعی اوتوماتیسم همراهند!

طرف میرنده تضاد دیر یا زود بی اعتنا به کردوکار سوبژکت تاریخ، حتما می میرد.

مترجم)

 

ذ

·    این بدان معنی است که اگر بورژوازی ـ به عنوان مثال ـ زیر پایش به تدریج خالی می شود و روز به روز عقبتر می رود، اگر هم امروز قوی و بیشمار باشد، سرانجام شکست خواهد خورد.

 

(تجربه زنده زندگی اشتباه بودن طرز نگرش استالین را اثبات کرده است.

بورژوازی نه تنها پس از ۷۰ سال مواضع از دست رفته را به دست آورده، بلکه حتی علیرغم بحران های غول آسا به هستی نکبت بار خود ادامه می دهد.

اوتوماتیسمی در روندهای اجتماعی وجود ندارد.

هیچ چیز اجتماعی تا برنیاندزی، خود به خود برنمی افتد.

تاریخ بی سوبژکت نیست.

بدون سازمان یابی توده ها، بدون تبلیغ فراگیر تئوری رهائی، بدون مبارزه اجتماعی ـ اقتصادی ـ سیاسی و ایدئولوژیکی بی امان و لاینقطع بورژوازی نمی میرد.

مترجم)

 

ر

·    زیرا آن، به مثابه طبقه تجزیه می شود، ضعیفتر می شود، کهنه و پیر می شود و به بار بی مصرفی بدل می گردد.

 

(بورژوازی همیشه به اقشار مختلف منقسم بوده و تجزیه طبقاتی و قشری مداوم آن به معنی تسخیر عرصه های هر چه بیشتر جامعه بشری است، به معنی رشد آن است و نه به معنی زوال و اضمحلال آن.

مترجم)

 

ز

·    از این رو نیز اصل دیالک تیکی معروف بر آن است که هر چیز که واقعا هست، یعنی هر چیز که روز به روز رشد می کند، معقول است و هرچیز که روز به روز تجزیه می شود، نامعقول است و لذا قادر به نجات از شکست نخواهد بود.»

·    (استالین، ص ۲۶۱)

 

(استالین در این ادعا، مسائل مربوط به تئوری شناخت را با وسایل بیگانه با آن عرصه حل و فصل می کند.

بدین طریق دلیل عقلائی بودن چیزها در وجود واقعی آنها و رشد آنها نشان داده می شود.

سطح بسیار نازل شعور تئوریک استالین از همین ادعا نمایان می گردد.

مترجم)

 

ادامه دارد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر