۱۴۰۰ مهر ۲۹, پنجشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) انتروپولوژی (۲)

Anthropologie 

 

پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

شین میم شین

 

ب

آنتروپولوژی فلسفی

 

۱

·    آنتروپولوژی فلسفی یکی از رشته های فلسفه بورژوائی معاصر است.

 

۲

·    آنتروپولوژی ـ به این معنا ـ با شروع بحران عمومی سرمایه داری پدید آمده و توسعه یافته است.

 

۳

·    این آنتروپولوژی ربطی به تلاش های متنوع فلسفی در تاریخ ندارد که در زمینه درک فلسفی ماهیت انسان و ارائه یک انسانتصویر فلسفی صورت گرفته اند.

 

۴

·    در حالیکه انسانتصویر دوره کلاسیک توسعه فلسفی در جهان بینی های همه جانبه جا داشت و تأملاتی در زمینه طبیعت و جامعه و همچنین انسان، اجزاء ناگسستنی این جهان بینی ها را تشکیل می دادمد، آنتروپولوژی فلسفی ادعا می کند که با مسائل خویش راجع به انسان و به خاطر انسان، تفکر فلسفی را ـ به طور کلی و با تمام توان ـ به خدمت می گیرد و به محک می زند.

 

۵

·    بعد، انسان را ماهیتا از هر نظر به مثابه پدیده ای همیشه همان و تغییرناپذیر جا می زند.

 

۶

·     آنتروپولوژی فلسفی ـ به لحاظ طرح سؤال و طرح مسائل ـ ذاتی اکثر جریانات فلسفی بورژوائی معاصر است.

 

۷

·    ترویج گسترده آنتروپولوژی فلسفی در کشورهای سرمایه داری در نتیجه فونکسیون (کارکرد) اجتماعی آن است:

 

الف

·    آنتروپولوژی فلسفی ابدی های کذائی در انسان و در رابطه با انسان را بازتاب می دهد.

 

ب

·    آنتروپولوژی فلسفی انسان مشخص را نادیده می گیرد.

 

پ

·    آنتروپولوژی فلسفی انسان را به مثابه مجرد محض، به مثابه انسان در خود (فی نفسه) در نظر می گیرد.

 

۸

·    بدین طریق، انسان مشخص را نیز همزمان، به مقام موجودی خداواره ارتقاء می دهد.

·    آنسان که او از همه خصائل و صفات انسانی مبرا می شود.

 

    (ما با این تشبثات در شعر شاملو نیز مواجه می شویم. 

مترجم)

 

۹

·    آنتروپولوژی فلسفی انسان را ـ عملا ـ بیشتر به طور تئولوژیکی (متافیزیکی) در نظر می گیرد و نه به طور فلسفی ـ علمی.

 

۱۰

·    آنتروپولوژی فلسفی ـ عمدا ـ فراموش می کند که انسان یک موجود اجتماعی است و از دیر باز در جامعه زندگی کرده است و زندگی می کند.

 

۱۱

·    آنتروپولوژی فلسفی پایه و اساس جامعه بشری را، یعنی ساختار اقتصادی آن را نادیده می گیرد.

 

۱۲

·    به عبارت دیگر، در نگرش خویش اصلا در صدد نفوذ در آن (جامعه بشری) برنمی آید.

 

۱۳

·    آنتروپولوژی فلسفی ـ به لحاظ فرضیات مقدماتی و استنتاجات خود ـ به اردوگاه ایدئالیسم ذهنی و به لحاظ موضعگیری معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) به آگنوستیسیسم (ندانمگرائی) تعلق دارد.

 

۱۴

·    علاوه بر این، اکثر نمایندگان آنتروپولوژی فلسفی سمتگیری تئولوژیکی (فقهی) دارند.

 

·    (تئولوژی به علم مربوط به مذهب مسیح، وحی، احادیث، تاریخ و اعتقادات مربوطه اطلاق می شود. مترجم)

 

۱۵

·    آنتروپولوژی فلسفی در عرصه تئولوژیزاسیون (فقهیت بخشی به) فلسفه بورژوائی معاصر مقام و منزلت برجسته ای دارد.

 

۱۶

·    تنها از همین شیوه عمل آنتروپولوژی فلسفی می توان دریافت، که انتظار پاسخ به مسئله ماهیت انسانی از آن بیهوده است.

 

۱۷

·    تنها فلسفه ای می تواند به مسئله ماهیت انسان پاسخ دهد، که انسان را به مثابه یک پدیده اجتماعی در نظر گیرد، مسائل فلسفی، تاریخی، بیولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی مربوط به ماهیت انسانی را در وحدت با هم در بررسی های خویش به خدمت گیرد و علاوه بر آن، آگاهانه از محتوای بنیادی توسعه اجتماعی عصر حاضر، یعنی از روند گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم حرکت کند.

 

۱۸

·    فلسفه ای که این مطالبات را جامه عمل می پوشاند، ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر