۱۳۹۹ خرداد ۲۷, سه‌شنبه

شعری از حسین منزوی (۱)

 
 
 حسین منزوی  
 
 درون آینه ی روبرو چه می بینی؟
تو ترجمان جهانی 
بگو 
چه می بینی؟

تویی برابر تو 
- چشم در برابر چشم -
در آن دو چشم پر از گفت و گو 
چه می بینی؟
 
تو 
هم 
شراب خودی 
هم 
شرابخواره ی خود
 
سوای خون دلت 
در
 سبو 
چه می بینی؟
 
به چشم واسطه در خویشتن که گم شده ای
میان همهمه و های و هو 
چه می بینی؟
 
به 
دار سوخته ، 
این نیم سوز عشق و امید
که 
سوخت در شرر آرزو، 
چه می بینی؟
 
در آن گلوله ی آتش گرفته ای 
که 
دل 
است
و
 باد
 می بَرَدَش سو به سو 
چه می بینی؟
 
پایان
ویرایش 
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر