۱۳۹۹ تیر ۱۰, سه‌شنبه

درنگی در سخنی از رومن رولان (۴)

 
رومن رولان و ماکسیم گورکی

درنگی
از
یدالله سلطانپور
 
رومن رولان

خوراک این جهان اندکی حقیقت است و بسیاری دروغ.
روح آدمی ناتوان است و تاب حقیقت ندارد.
 
دین او اخلاق او سیاست او
 شاعران و هنرمندان او
 باید
 آن 
را
 در
 لفافه ای از دروغ بپوشانند و پیش او بگذارند.
 
۱
اخلاق او
 باید
 آن 
(خوراک جهان)
را
 در
 لفافه ای از دروغ بپوشانند و پیش او بگذارند.
 
این بدان معنی است
 که
۹۹ درصد  تعالیم و سجایا و موازین اخلاقی، دروغ و یک درصد آنها حقیقت
است.
 
ایراد بینشی رومن رولان و مترجم آثار او،
بی خبری از الفبای ماتریالیسم تاریخی
است
که
کلاسیک های مارکسیسم
با
تحمل مشقتی عظیم
کشف و تدوین کرده اند.
 
اخلاق
یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه است
و
تابع زیربنای اقتصادی است.
 
اخلاق ساکن و ثابت و لایتغیر و همیشه همان
وجود ندارد
تا
روح ضعیف و نحیف آدمی خورجینش را از دروغ پر کند و تحویل خلایق دهد.
 
اخلاق
ضمنا
چیزی طبقاتی 
است.
 
سجایای اخلاقی رعیت کجا و سجایای اخلاقی اشراف فئودال کجا؟
 
ضمنا
معیار رومن رولان
برای کشف حقیقت در اخلاق طبقات و فرماسیون های اجتماعی
چیست؟
 
بر اساس کدامین معیار علمی و عینی
می توان درجه حقیقت محتوای تعالیم و سجایا و موازین اخلاقی دهها طبقه اجتماعی
را
تعیین کرد؟
 
علاوه بر این اخلاق و موازین و سجایای اخلاقی در روند زندگی اعضای جامعه
تشکیل می یابند
و
نه
به
فرمان و اراده و دلخواه این و آن
تا
خورجینش با حقیقت و یا دروغ
پر شود.
 
۲
سیاست او
 باید
 آن 
(خوراک جهان)
را
 در
 لفافه ای از دروغ بپوشانند و پیش او بگذارند.
 
من ـ زور رومن رولان این است
که
سیاستمداران و احزاب و انجمن های سیاسی
خوراک جهان
را
یعنی
محتوای سیاست خود
را
به
دروغ می آلایند و در اختیار مردم قرار می دهند.
 
هرچه در مورد دین و اخلاق گفتیم،
می توان در مورد سیاست هم گفت:
 
سیاست
یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی جامعه است
و
تابع زیربنای اقتصادی است.
 
سیاست ساکن و ثابت و لایتغیر و همیشه همان
وجود ندارد
تا
سیاستمداران خورجینش را از دروغ پر کنند و تحویل خلایق دهند.
 
درجه حقیقت سیاست
بسته به ماهیت طبقه حاکمه دارد.
 
اگر
طبقه کارگر
به
اداره جامعه 
بپردازد،
درجه حقیقت سیاست
به
شدت
 بالا می رود
و
اگر طبقات انگل 
زمام امور جامعه را به دست گیرند،
درجه حقیقت سیاست
کاهش می یابد.
 
۳
شاعران و هنرمندان او
 باید
 آن 
(خوراک جهان)
را
 در
 لفافه ای از دروغ بپوشانند و پیش او بگذارند.
 
شاعران و هنرمندان
که
جمع همگونی نیستند تا خورجین شعر و تندیس و ترانه و سمفونی خود
را
با
دروغ پر کنند و در اختیار مصرف کننده قرار دهند.
 
اولا
آثار هنری
عمدتا 
به طور خوپو تولید می شوند و نه آگاهانه.
 
شعرا
به
عنوان مثال
چه بسا
خود به محتوای شعر خود وقوف ندارند.
 
ضمنا
اگر هنرمندی
مثلا رمان نویسی
بخواهد رمانی را مانی پولیزه کند،
حقیقت
را
(تازه اگر لیاقت کشف آن را داشته باشد) 
فدای منافع طبقاتی خود خواهد کرد.
 
علاوه بر این
کشف حقیقت 
آسان نیست.
 
حقیقت
با
ماهیت
خویشاوند است
و
برای کشف حقیقت
باید به ماهیت مربوطه پی برد.
 
ای بسا
حقیقت
که
دروغی بیش نیست.
 
هر چیز که تلخ باشد،
به خودی خود
حقیقت نمی شود.
 
۴
این دروغ ها با روح هر نژادی سازگاری دارد .  و
 در هر یک متفاوت است 
 و
 همان است 
که
 سبب می شود 
ملت ها  اینقدر به دشواری یکدیگر را بفهمند
 
عجب مزخرفاتی!
 
۵
این دروغ ها با روح هر نژادی سازگاری دارد .
 
اولا
کدام دروغ ها.
تو از عرضه خوراک جهان در لفافه دروغ
سخن گفته ای.
 
دروغ
در این صورت
فرم و قالب و قابلمه
است
که
در این فرم و قالب و قابلمه
خوراک جهان
به
خورد آدمیان داده می شود.
 
ثانیا
نژاد
از
مفاهیم بیولوژی (زیست شناسی) برای طبقه بندی جانوران است
و
نه
از
مفاهیم جامعه شناسی و فلسفه.
 
فاشیست ها
اعضای جامعه
به
نژاد عالی و پست
طبقه بندی می کنند
تا
بهانه برای غارت وجنایت
داشته باشند.
 
ضمنا
فرم واحدی
(لفافه دروغ)
که
نمی تواند با روح همه اعضای همه طبقات اجتماعی در همه جای جهان سازگار باشد.
 
چگونه می توان شعری را در همان فرم و قالب و قابلمه دروغ
در اخیتار اسکیموها قرار داد که در اختیار آخوندها قرار داده می شوند؟

۶

این دروغ ها با روح هر نژادی سازگاری دارد .  و
 در هر یک متفاوت است 
 و
 همان است 
که
 سبب می شود 
ملت ها  اینقدر به دشواری یکدیگر را بفهمند
 
چه چیزی در هر نژادی متفاوت است؟
 
چرا
توان درست حرف زدن و یا درست ترجمه کردن نداری
تا
خلایق
من ـ زورت
را
بفهمند؟
 
ویرایش:
 
خوراک جهان
در لفافه دروغ  به خورد همه اقوام و ملل داده می شود. 
محتوای این دروغ به مثابه فرم و قالب و قابلمه
 متفاوت است 
 و
این

 سبب می شود 
که
ملت ها  منظور همدیگر را نفهمند.
 
اولا
ملل جهان
عاجز از درک منظور یکدیگر نیستند.
 
به
سازمان ملل برو تا ایمان بیاوری.
 
ثانیا
دلیل دشواری تفهیم و تفاهم
تفاوت های زبانی و علمی و فنی و فکری و فرهنگی و سنتی و غیره اند
و
نه
لفافه دروغ.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر