۱۳۹۹ تیر ۴, چهارشنبه

هماندیشی با باران میرزایی (۹)



ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی 

باران میرزایی

كاری به منشاء و سبب مذهبي روز دختر 
(تقارن با تاريخ تولد يك شخصيت مذهبی)
 ندارم.
 
اما گراميداشت اين روز 
 به 
سبب دختر بودن يك انسان
را
(جدا از روز زن و يا مادر)
 (آنهم با منشأ همچنيني كه فعلا از تحليل خارج است)،
توهين به انسانيت مي دانم.
 
گراميداشت باكرگي 
به مثابه گراميداشت يك شیئ 
 به 
سبب باز نشدنش
 وكيوم بندي اوليه كارخانه
 است. 
 
پذيراي اتيك (اخلاق) راديكال هستم
انديشه
وظيفه اش الزاما ميانه روي نيست
بلكه دستيابي به تحليلي حقيقي تر در واقعيت است.

۱
این بهترین برخورد به تسمیه روزها در جماران 
به
 مناسبات مختلف
 است.

۲
ما به تجزیه و تحلیل این برخورد باران به شیشه های پنجره ذهن خسته  
خطر می کنیم:

الف
كاری به منشاء و سبب مذهبي روز دختر 
(تقارن با تاريخ تولد يك شخصيت مذهبی)
 ندارم.
 
۱
چرا و به چه دلیل به منشاء و سبب تسمیه روزی از روزهای سال
 نباید کار داشت؟

۲
منشاء و سبب تسمیه روزها
اگرچه به نام مذهب صورت می گیرد،
ولی
اصلا
مذهبی نیست.

۳
برای اینکه مذهب اصلا مذهب به معنی رایج نیست.

۴
همین کاتولیسیسم 
که
جام به جام ریگان و بوش و وحوش می زند،
چندی قبل
گالیه ها 
را
به
توبه وا می داشت
و
جوردانوها
را
در
تل آتش جزغاله می کرد.

۵
تواب و جزغاله سازی اعضای جامعه
به
بهانه های مذهبی صورت می گرفت،
ولی ربطی به مذهب نداشت.

۶
به
فئودالیسم
ربط داشت.

۷
مگر
تعیین روزی به نام روز معلم و کارگر
در
طویله جماران
در رابطه با مذهب است؟

۸
قحط روز بود
که
روز معلم
همان روز معروف کارگر
باشد
و
یا
روز معروف کارگر
  روز معلم
باشد؟

۹
راستی
چرا 
روز کارگر 
همان روز معلم شده
و
نه
روز زن؟

۱۰
زن
صدها بار کارگر تر از کارگر است
چه
رسد به معلم.

۱۱
زن
کارگر مطلق
است.

۱۲
زن
هم 
کارگر خانه
است
و
هم
کارگر رخشت شوی خانه، ظرف شوی خانه، کارخانه، مسافرخانه، آشپزخانه، مریض خانه، دیوانه خانه و غیره

۱۳
كاری به منشاء و سبب مذهبي روز دختر 
(تقارن با تاريخ تولد يك شخصيت مذهبی)
 ندارم.
 
منشاء
مفهوم مناسبی نیست.

منشاء
یعنی
نشئتگاه.

سبب
احتمالا
مفهوم مناسبی
 است؟

سبب
اما
به
چه معنی است؟

سعدی به این سؤال جواب داده است:

هر قضایی سببی دارد و من در غم دوست
اجلم می‌کشد و درد فراقش سبب است

معنی تحت اللفظی:
هر حادثه ای حاوی سببی است.
اجلم فرارسیده و باید بمیرم.
سبب مرگم 
درد دوری از ایکس است.
 
دهاتیان کشور سبب را به شرح زیر توضیح می دهند: 
همه می میرند،
خلایق برای پرهیز از ذکر نام حضرت عزرائیل
می گویند:
فلانی
مار زد و مرد.
سرما خورد و مرد.
زیر آوار ماند و مرد.
زیر ماشین رفت و مرد
....

سبب
اما
بهانه
نیست.
 
اگر
سبب مرگ حریفی و یا تسمیه روزی
تحلیل علمی شود،
سبب 
علمیت کسب می کند و با علیت خویشاوند می شود:
فلانی
سکته کرد و مرد.
  مسموم شد و مرد.
تیر خورد و مرد.

سؤال
 سبب تسمیه روز معینی از سال به نام روز دختر
چیست؟

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر