۱۳۹۹ خرداد ۲۹, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۵۳)



شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
 اندیشیدن مادرزادی.
 
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۲۶)

حکایت هشتم
 (دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۲۸ ـ ۲۹)

۱
نخواهد که بیند خردمند، ریش
نه بر عضو مردم، نه بر عضو خویش

معنی تحت اللفظی:
خردمند
از
زخم
منزجر و بیزار است.
خواه بر عضو خویش و خواه بر عضو خلق

سعدی
 در این بیت شعر،
برای توضیح مشخص بشردوستی
 دیالک تیک فرد و جامعه
را
توسعه می  دهد
و
بهترین صفت هومانیستی خردمندان
را   
انزجار از زخم بر عضو خود و مردم می داند.

رفیق سعدی
نه
تنها ثروتمند و هومانیست، بلکه فیلسوف خودآگاهی است.
این هم پدیده ای استثنائی است:
ثروتمندان عمدتا میانه خوبی با حکمت و فلسفه ندارند.
خرد
به
درد خردستیزان عملی و نظری
 نمی خورد.

بدین طریق به این نکته می رسیم
 که
سعدی
همه استثنائات
 را
در قصه خود گرد آورده تا حرف مهمی بزند.

این حرف مهم
را
یکسال بعد در گلستان،
در
شعر نیرومند «بنی آدم اعضای یکدیگرند»
تکرار خواهد کرد.

آنگاه
هم
«بنی آدم»
را
نه
به
 صورت مشخص و زنده و جاندار،
بلکه به صورت انتزاعی و مرده و بی جان
مطرح خواهد کرد
و
 کسی نخواهد دانست
که
 آیا
در
 مفهوم «بنی آدم»
 توده های میلیونی مولد و زحمتکش
هم
 جا می گیرند
و
 یا
به
مثابه «حشرات الارض»
تلقی می شوند
 و
 نه
 آدم.

رفیق فیلسوف سعدی می گوید که خردمند نه زخم را بر اعضای خویش می خواهد ببیند و نه بر اعضای مردم.

مردم هم واژه ای انتزاعی است و معنی واقعی و مشخص آن معلوم نیست.
مردم داریم تا مردم.

خود سعدی صدها بار به این حقیقت امر
جانبدارانه
 اشاره می کند:

گدا گر تواضع کند، خوی او ست
ز گردنفرازان تواضع نکو ست.

معنی تحت اللفظی:
توده
به
شکسته نفسی
عادت کرده است.
به
همین دلیل
شکسته نفسی توده
ارزشی ندارد.
مهم
شکسته نفسی اعضای طبقه حاکمه
است.

سعدی
 در این بیت شعر،
دیالک تیک توده و طبقه حاکمه
را
به
شکل دیالک تیک گدا و توانگر بسط و تعمی می دهد
و
به
جانبدرای از طبقه حاکمه (بزرگان) می پردازد.

گدا
اگر تواضع کند، تواضعش طبقاتی است.
فقط
گردنفرازان اند
که   
تواضع شان
طبیعی است.

بنابرین
خردمند
فقط می تواند عضو طبقه حاکمه باشد و نه عضو توده.

 نداشتن ملک و مال و بنده و مستغلات با نداشتن عقل و علم و فهم و شعور و شناخت شانه به شانه می رود.

  خردمندان واقعی
از
خداوندان نعمت و بنده و جاه
تشکیل می یابند
و
بس.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر