۱۳۹۸ اسفند ۲, جمعه

چشم ها را باید شست، مارکسیستی باید دید. (۱۱)

 
تأملی
از
مسعود بهبودی
 
حریف 
آقا
چرا
واقعیت‌ها را مغشوش می‌نمایید
این اجامر صهیونیست چکار نمی کنند که هیتلر نمی‌کرد؟
 
حریف
ظاهرا
تحصیلکرده آلمان
است.
 
حریف
عملا
تربیت شده در مکتب امپریالیسم
است.
 
به
همین دلیل
میان هیتلر و بازماندگان تصادفی کشتارگاه های فاشیسم
علامت تساوی
می گذارد.
 
فرمالیسم معرفتی
آدمی
را
به
چنین فلاکتی
گرفتار می سازد.
 
۲
کدام تبلیغ زنده باد خواهر برادری
که
این
اجامر
خواهر و برادر سرشان را بخورد
فلسطینی ها را آشغال حساب می‌کنند.
کسی
که
سنگ توده فلسطین
را
به
سینه می زند
در
سنت فاشیست ها و فوندامنتالیست ها
حمایت مارکسیست ها از قربانیان فاشیسم و فوندامنتالیسم
را
تخطئه می کند.
 
اگر
مارکسیست ها
مغز خالص خر خورده باشند
و
مرگ بر اسرائیل 
عرعر کنند،
حریف 
خشنود و خوشحال و خوشبخت 
خواهد گشت.
 
حریف
بیشک
نمی داند
که
شعار آزادی ـ برابری ـ خواهری ـ برادری
میراث انقلابات بزرگ بورژوایی
است
و
ربطی
به
نحوه برخورد کسی با دیگری
ندارد.
 
ایده های فاشیستی
تا
مغز استخوان خیلی ها 
رسوخ کرده است.
 
مخالفت حریف با شعار انقلابات بزرگ بورژوایی
چیزی 
جز
باور فاشیستی و فوندامنتالیستی به نابرابری انسان ها
نیست.
 
بی پرنسیپی حریف
آنجا
ست
که
تحقیر این و آن توسط یهودی ها
را
می کوبد،
ولی
با
شعار زنده باد برابری همه انسان ها،
به
مخالفت برمی خیزد.
 
۳
کدام تبلیغ زنده باد خواهر برادری
که
این
اجامر
خواهر و برادر سرشان را بخورد
فلسطینی ها را آشغال حساب می‌کنند.
راستی
دلیل این روانشناسی بازماندگان تصادفی وحشتکده های فاشیسم
چیست؟
 
چی شده است؟
 
کسی
که
تحت تحقیر و تخریب و توهین و تعذیب مهیب قرار می گیرد،
طبیعتا
خود را بر سر سه راهی زیر می یابد:
یا
ایمان آوردن به زباله وارگی خویش
یا
تلاش در جهت توسعه و اثبات برتری خویش
و
در
شرایط عادی
ایمان اکید به برابری همه انسان ها.
 
در 
ادبیات یهودی و سیاه پوست و غیره
کودکان
برای رهایی از بار سنگین تحقیر و تخریب و توهین و تعذیب
به
انکار هویت یهودی و غیره خود
تمایل پیدا می کنند.
 
خلق یهود
در
روند تشکیل دولت خویش
به
تحول انقلابی روان شناسی خویش
مبادرت ورزیده است.
 
ما 
با
نوعی رنسانس نظری و عملی یهودی
سر و کار 
داریم.
 
با
خیزش خلقی ستمکش
و
اعلام برابری با بشریت.
 
توده یهود
همچنان و هنوز
در
حال خودپروری انقلابی
است.
 
ما
در
سیاه پوستان جهان
نیز
شاهد همین رنسانس پسیکولوژیکی ـ پداگوژیکی
هستیم.
 
 
در
جمهوری خلق چین 
نیز 
که
دهه های متمادی
تحت استعمار دول امپریالیستی
بوده،
همین رنسانس پسیکولوژیکی ـ پداگوژیکی و تشکیل ملت سربلند بزرگ چین
سر و کار داریم.
 
در
اتحاد شوروی
نیز
سر و کار داشته ایم.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر