۱۳۹۸ بهمن ۲۶, شنبه

سیری در غزلی از مولوی (۲)


محمدبن بهاءالدین محمد مولوی بلخی   
(۶۰۴ ـ ۶۷۲ ه.ق)
متخلص به «خاموش» و «خَموش» و «خامُش»
از بزرگان عالم ادب و از متفکران بزرگ قرن هفتم
مقتدای متصوفه و اهل تحقیق و مجاهدت و ریاضت
آثار:
مثنوی معنوی (بیست  و شش  هزار  بیت)
دیوان غزلیات  معروف به  دیوان شمس
مکتوبات
مجالس
سبعه
فیه مافیه

تحلیلی
 از 
شین میم شین

مولوی 
 «دیوان شمس» 
غزلیات
 
۱
همه صیدها بکردی  هله
 میر 
بار دیگر
 
سگ خویش  را  رها کن  که  کند شکار دیگر
 
معنی تحت اللفظی:
امیر
اگرچه همه صیدها را کرده ای،
ولی
هنوز صید دیگری
صید نشده
 مانده است.
پس
پیش به سوی گسیل سگ برای صید باقی مانده دیگر.
 
این غزل مولانا
روی هم رفته
غزلی فرمالیستی
است.
 
محتوای این فرمالیسم،
انجام کل،
ضمن باقی ماندن جزئی از اجزاء متشکله کل
است.
 
مثلا
صید همه آهوان،
ضمن باقی ماندن آهوی واحدی.
 
محتوای این غزل مولانا
دیالک تیک همه و یکی
است.
 
مولانا
شاعری خردستیز
است.
 
ما بخشی از مثنوی معنوی او
را
و
بانگ نی و غیره او
را
تحلیل و منتشر کرده ایم.
 
۲
همه غوطه‌ها بخوردی همه کارها بکردی
منشین ز پای یک دم  که  بماند کار دیگر
 
معنی تحت اللفظی:
همه کارها را کرده ای.
اما
کار دیگری ناکرده مانده است.
پس
پیش به سوی انجام آن کار.
 
۳
همه نقدها شمردی به وکیل درسپردی
بشنو از این محاسب  عدد و شمار دیگر
 
معنی تحت اللفظی:
همه محتوای کیسه پول
را
شمرده ای و به وکیل سپرده ای.
از
من حسابگر
عدد دیگری 
را 
بشنو.
 
۴
تو  بسی سمن بران  را  به  کنار درگرفتی
 
نفسی کنار بگشا  بنگر کنار دیگر
 
معنی تحت اللفظی:
هر سواره ای که بود،
به
سوی خود کشیده ای.
لحظه ای کناره گیری کن و به کنار دیگری بنگر.
 
۵
 
خنک آن قماربازی  که
 بباخت
 آن چه بودش
 
بنماند 
هیچش
 الا 
هوس قمار دیگر
 
معنی تحت اللفظی:
خوش به حال قماربازی که دار و ندارش را باخت
و
تنها چیزی که برایش باقی ماند،
هوس قمار دیگری بود.
 
این بیت غزل مولانا
معروفیت خاص و عام دارد
و
دلیل تحلیل این غزل توخالی او
هم
همین بیت غزل 
بوده است.
 
هدف
 کشف محتوای این بیت و یا ضرب المثل و یا کلام قصار معروف
 بود.
 
در این بیت غزل مولانا
مفهوم قمار و روانشناسی قماربازان
تبیین می یابد.
 
قماربازی
با
بازی های دیگر
فرق دارد.
 
قماربازی
فقط
دیالک تیک برد و باخت صرف
 نیست.
 
قماربازی
بسان سیگار و تریاک و هروئین
نوعی اعتیاد است
و
برد و باخت
تغییری در این پدیده پسیکولوژیکی
نمی دهد.
 
منظور مولانا
هم
همین است:
قمارباز
اگر هم دار و ندارش را ببازد،
هوس قمار دیگری
را
برای همیشه
حفظ می کند.
 
این اعتیاد اما بر خلاف ادعای مولانا
مذموم و منفور
است
و
نه
مفید و معقول.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر