۱۳۹۸ اسفند ۶, سه‌شنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۳۵)

 
 
 
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین

فصل هفتم
اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت

فصل هفتم
بخش اول
قسمت ۸
 


۵۵
·     کانت نظریه خود راجع به کل را، راجع به توتالیته (کلیت) را در پیوند با تبیین مفهوم ارگانیسم (اندام)، توسعه می دهد.

۵۶
·     برای فلسفه قرون ۱۷ و ۱۸ که اصولا به طرز غیردیالک تیکی پیش می رود، هر کلی عبارت است از جمع صرف اجزایش و به مثابه کل، پیوندی خارجی ـ ظاهری است.

۵۷
·     البته اگر از لایب نیتس صرفنظر کنیم.
·     اگرچه او هم با توجه به مسئله ارگانیسم، به درک کانت نمی رسد.

۵۸
·     اجزاء نسبت به کل بی تفاوتند.
·     کل نیز فاقد وحدت درونی است.
·     فاقد هر نوعی از وحدت واقعی است.

۵۹
·     آنجا هم که دیگر نمی شد، کل را فقط به مثابه جمع خارجی صرف اجزاء جا زد، مثلا در مورد کاینات (کیهان)، به اصلی در ماوری کل، پناه برده می شد که به کل «وحدت» می بخشد.

۶۰
·     کانت این درک از کل را دور می اندازد.

۶۱
·     کانت می نویسد:  
·     اگر «کل» را به مثابه جمع صرف اجزایش تصور کنیم، درک ارگانیسم، امکان ناپذیر خواهد بود.
·     ارگانیسم را تنها در صورتی می توانیم توضیح دهیم که آن را به مثابه کل در نظر گیریم.
·     کلی که از این منظر، اجزایش (در مورد ارگانیسم، ارگان هایش، اعضایش) فونکسیونی در خدمت بدان دارند.

۶۲
·     اما چنین توضیحی راجع به ارگانیسم، به نظر کانت، فقط به مثابه نوعی تله ئولوژی (غایتگرایی)، هدفمندی طبیعت امکان پذیر است که برای کانت، «درک مبتنی بر پیوند» کل است.
·     و ارزش آن به طور بیواسطه، فقط منحصر به «ماده سازمان یافته» است.

·     (ماده عضومند گشته. ارگانیسم گشته. مترجم)

۶۳
·     این اما برای شناخت کل جهانی به مثابه «کلیت وحدتمند، واحد و یا مطلق» مناسب نیست.
·     کل جهانی، در این زمینه، به مثابه اصل  شناخت، به ایده نیاز دارد.

۶۴
·     تنها شناخت بر اساس ایده است که به طرز نگرش تله ئولوژیکی ارگانیسم، شباهت زیادی دارد.

۶۵
·     برای اینکه مسئله بنیادی هم در مورد ارگانیسم و هم در مورد کل جهانی یکسان است.
·     برای اینکه هم ارگانیسم و هم کل جهانی را نمی توان به مثابه جمع صرف اجزایش درک کرد.

۶۶
·     کانت بدین طریق، از مفهوم هدفمندی طبیعت به ایده کل جهانی می رسد:
·     «بنابرین، فقط ماده ای که سازمان یافته باشد، یعنی حاوی هدف طبیعتی ضرور (جبری) باشد، مفهوم ارگانیسم و یا کل جهانی شامل حالش می شود.
·     اما این مفهوم اکنون بالضروره (جبرا) به ایده کل طبیعت به مثابه سیستمی مبتنی برقاعده هدف منجر می شود.
·     ایده ای که در این صورت، باید تحت تابعیت کل مکانیسم طبیعت مبتنی بر اصول خرد باشد.

۶۷
·     برای اینکه در قاموس ما، ایده (هدف)، در رابطه با بنیادش، از جهان حسی فراتر می رود:
·     برای اینکه وحدت اصل ماورای حسی نه فقط باید شامل حال نوع معینی از موجودات طبیعی، بلکه شامل حال کل طبیعت، به مثابه سیستم از همان نوع باشد.»
·     (کانت، «آثار»، جلد ۵، ص ۴۹۱)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر