۱۳۹۸ اسفند ۷, چهارشنبه

سیری در شعری از شهناز هماپور (۱۷)

 
ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
 
۱
هر شعرم 
بلیطی
 است
برای
 ورود به دنیای شما
سفری به چهار سوی وطنم.

ایستگاه ها 

را 
فراموش نمی کنم 
 قطار همیشگی
توقف هایی هم دارد
اما 

نه 
در 
دل و روح من.

با 

شما 
خندیده ام 
در 
شادمانی های گذرا 
 
آینه ام بودید 
در 
هر خیابانی و هر صفی. 
 
با 
 شما 
 با 
 هر آژیر 
 انگشت بر گوش گذاشته ام و زیر صندلی پناه برده ام 
 در 
 بمباران ها. 
 
۱
احمد شاملو
هوای تازه
(۱۳۳۵)
تنها...

اکنون مرا به قربانگاه می‌برند
گوش کنید 
ای شمایان، 
در منظری که به تماشا نشسته‌اید
و
 در
 شماره، 
حماقت‌هایِ تان از گناهانِ نکرده‌ی من افزون‌تر است!
  با شما هرگز مرا پیوندی نبوده است.

بهشتِ شما 
در
 آرزوی به برکشیدنِ من، 
در 
تبِ دوزخیِ انتظاری بی‌انجام 
خاکستر خواهد شد
تا
 آتشی آنچنان به دوزخِ خوف‌انگیزِتان ارمغان برم
 که 
از
 تَفِ آن، 
دوزخیانِ مسکین، 
آتشِ پیرامونِ شان را چون نوشابه‌یی گوارا 
سرکشند.
معنی تحت اللفظی:
بهشت شما برای ورود من بدان،
در
تب انتظار
خواهد سوخت و خاکستر خواهد شد.
وقتی هم که من وارد بهشت شما شوم،
که
به
نظر من
دوزخ خوفناکی
است،
چنان آتشی 
به
عنوان ارمغان
با
خود
 خواهم برد
که
از
حرارتش
اهل دوزخ
آتش پیرامون خود
را
نوشابه ای گوارا
استنباط کنند و سر کشند.
 
۲
بهشتِ شما 
در
 آرزوی به برکشیدنِ من، 
در 
تبِ دوزخیِ انتظاری بی‌انجام 
خاکستر خواهد شد
تا
 آتشی آنچنان به دوزخِ خوف‌انگیزِتان ارمغان برم
 که 
از
 تَفِ آن، 
دوزخیانِ مسکین، 
آتشِ پیرامونِ شان را چون نوشابه‌یی گوارا 
سرکشند.
شاملو
در این بند شعر،
دوئالیسم بهشت و دوزخ
را
که
در
کتب مقدس آمده،
برای مرزبندی خویش با توده
به
خدمت
می گیرد:
تصور توده از بهشت
ضد دوئالیستی تصور نخبه از آن است.
بهشت امیدانگیز توده
 برای نخبه، 
دوزخ بیم انگیزی
است.
 
برای درک اختلاف استنباط نخبه و توده از بهشت و دوزخ
باید پرسید:
دیالک تیک بهشت و دوزخ
نتیجه تجرید میتولوژیکی و تئولوژیکی و فیلوسوفیکی (تئوریکی)
چیست؟
 
۳
بهشتِ شما 
در
 آرزوی به برکشیدنِ من، 
در 
تبِ دوزخیِ انتظاری بی‌انجام 
خاکستر خواهد شد
تا
 آتشی آنچنان به دوزخِ خوف‌انگیزِتان ارمغان برم
 که 
از
 تَفِ آن، 
دوزخیانِ مسکین، 
آتشِ پیرامونِ شان را چون نوشابه‌یی گوارا 
سرکشند.
شاملو
در
این بند شعر
رفتن به بهشت توده
را
کسر شأن خود می داند.
 
بهشت توده ی «پخمه» ی «تماشاچی»
باید
در
تب انتظار رفتن نخبه تحفه فدایی
بسوزد و خاکستر شود.
 
و
اگر
احیانا 
نخبه تحفه
به
زور
به
بهشت توده
برده شود،
بهشت توده 
را
در
طرفة العینی
به
دوزخی هولناک تر از دوزخ توده
مبدل خواهد ساخت.
دوزخی
که
دوزخیان مسکین
شرنگ دوزخ
را
شهد 
تلقی خواهند کرد
و
آتشستان دوزخ
را
گلستان بهشت.

برای درک محتوای ایده ئولوژیکی شعر شاملو
باید
با
فاشیسم
آشنا شد.

مشخصه مهم و بارز فاشیسم
توده ستیزی
است.


از
هیتلر 
پرسیده بودند:
نظرت راجع به توده هوراکش برایت
چیست؟

گفته بود:
اینها
به
نظر من
مشتی گاو و خرند.

سؤال این است
که
دیالک تیک بهشت و دوزخ
نتیجه تجرید میتولوژیکی و تئولوژیکی و فیلوسوفیکی (تئوریکی)
چیست؟
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر