۱۳۹۸ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

سیری در شعری از شهناز هماپور (۱۲)

 
شهناز هماپور
 
ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
 
۱
هر شعرم 
بلیطی
 است
برای
 ورود به دنیای شما
سفری به چهار سوی وطنم.
 
این شعر شهناز
در
تحلیل نهایی
شعری اوتوبیوگرافیکی
است.
 
شهناز
در
این شعر
هم شعرش 
را
و
هم
خویشتن خویش
 را 
در
 آیینه ذهن و ضمیرش،
منعکس می کند
و
تصاویر انتزاعی حاصله
را
پوئه تیزه می کند.
(به زیور شعر می آراید.)
 
این کردوکار شهناز
به
لحاظ فرم
تازگی ندارد.
 
سلف سانترالیزاسیون
(قرار دادن خویشتن در کانون سخن، چه به نیت خودستایی و چه به نیت خودستیزی و چه به نیت خودشناسی و خود شناسایی)
کسب و کار سنتی شعرای کشور بوده است.
 
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
 
حافظ به خود نپوشید
این خرقه می آلود
ای شیخ پاکدامن
معذور دار
ما
را
 
هنگامِ آن است که تمامتِ نفرتم را به نعره‌یی بی‌پایان تُف کنم.
من بامدادِ نخستین و آخرینم
هابیلم من
بر سکّوی تحقیر
شرفِ کیهانم من
تازیانه‌خورده‌ی خویش
که آتشِ سیاهِ اندوهم
دوزخ را
از بضاعتِ ناچیزش شرمسار می‌کند.
 
عُریان بر میزِ عمل چاربندم
اما باید نعره‌یی برکشم
شرفِ کیهانم آخر
هابیلم من
و در کدوکاسه‌ی جمجمه‌ام
چاشتِ سرپزشک را نواله‌یی هست.

به غریوی تلخ
نواله را به کامش زهرِ افعی خواهم کرد،
بامدادم 
آخر
طلیعه‌ی آفتابم.
 
این سلف سانترالیزاسیون شهناز
اما
به
لحاظ محتوا
با
همه
فرق دارد.
 
۲
هر شعرم 
بلیطی
 است
برای
 ورود به دنیای شما
سفری به چهار سوی وطنم.
 
معنی تحت اللفظی:
هر شعرم 
بلیطی 
است
برای ورود به دنیای شما
از
سویی
و
برای سفر به چهار سوی وطنم
از
سوی دیگر.
 
در این بند شعر شهناز
دیالک تیک ابزار و آماج
به
شکل دیالک تیک بلیط و ورود به محفلی
از
سویی
و
به
شکل دیالک تیک بلیط و سفر در قطار
از
سوی دیگر
بسط داده می شود.
 
البته
بلیط شعر شهناز
مولتی فونکسیونال
(چند کارکردی) 
است:
شاعر به مدد هر شعر به عنوان بلیط 
هم
سوار قطار زندگی می شود
و
هم
پس از رسیدن به ایستگاه ها و پیاده شدن از قطار،
به
مدد همان شعر به عنوان بلیط
وارد محافل یاران می شود
و
این 
روند و روال
پی در پی
تکرار می شود.
 
این
 تخیل و تصور و تصویر شهناز
خیلی زیبا و پر معنا ست:
هر کس 
که
شعر شهناز
را
می خواند،
با
او
رابطه برقرار می کند
و
هر شعر شهناز
به
طرق مختلف
(قطار انتزاعی)
حمل و نقل می شود.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر