۱۳۹۸ بهمن ۲۸, دوشنبه

سیری در شعری از شهناز هماپور (۱۱)

 
شهناز هماپور
 
ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
 
هر شعرم 
بلیطی
 است
برای

 ورود به دنیای شما
سفری به چهار سوی وطنم.


ایستگاه ها 

را 
فراموش نمی کنم
 

قطار همیشگی
توقف هایی هم دارد
اما 

نه 
در 
دل و روح من.

با 

شما 
خندیده ام 
در 
شادمانی های گذرا 

آینه ام بودید
در هر خیابانی و هر صفی.


با 

شما 
با 
هر آژیر 
انگشت بر گوش گذاشته ام
و

زیر صندلی 
پناه برده ام
در

 بمباران ها.

بر 

تاول های شما 
گریسته ام 

بار ها 

فریب 
خورده ام
در 

صف های آرا.

یارانه گرفته ام و تن به حقارت داده ام.


من

 خود شمایم
اما 

هنوز دلم
در 

هوای پرنده ای 
است
که 

روزی
 از
 دیوار ما 
پرید.

می آید 

می دانم.

هنوز سرو قامت ِمان
ریشه در زمین دارد.


پایان
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر