۱۳۹۸ آبان ۲۷, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۹۱)


شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۵ ـ ۲۲)

حکایت سوم

۱
پریشانی خاطر دادخواه
براندازد از مملکت پادشاه

معنی تحت اللفظی:
احوال پریشان دادخواه
به
سرنگونی پادشاه
منجر می شود.

سؤال

سعدی
در این بیت شعر، دیالک تیک ت  و ط  حاکمه
 را
به
 شکل دیالک تیک د  و پادشاه بسط می  دهد
و
نقش تعیین کننده
را
از
آن توده (دادخواه) می داند.

جواب

سعدی
در این بیت شعر، دیالک تیک توده و طبقه حاکمه
 را
به
 شکل دیالک تیک دادخواه و پادشاه بسط می  دهد
و
نقش تعیین کننده
را
از
آن توده (دادخواه) می داند.

در این بیت شعر سعدی
هم
جامعه شناسی حیرت انگیز شیخ شیراز
تبیین می یابد
و
هم
هشدار او
به
عالی ترین نماینده طبقه حاکمه.

سعدی
واکنش به دادخواهی توده
را
وظیفه عاجل پادشاه می داند
تا
سلطنت
از
سرنگونی
نجات یابد.

دادخواه
یکی
از
مفاهیم دیرآشنا در ادبیات فئودالی و حتی ماقبل فئودالی
ما ست
که
هنوز
مورد تأمل دقتمند
قرار نگرفته است.

به
همین دلیل
حتی
سیاوش کسرایی
با 
شعورترین شاعر کشور
از
آن
استفاده کرده است.
(اگر حافظه خطا نکند.)

۲
پریشانی خاطر دادخواه
براندازد از مملکت پادشاه

دادخواهی
یعنی
شکایت ستمکش
به
بزرگ ترین اوتوریته
یعنی
به
 عالی ترین نماینده طبقه حاکمه
یعنی
به
خان بزرگ
و
یا
به
سلطان بزرگ

توده های زحمتکش روس
هم
به
دادخواهی
به
بارگاه تزار رفتند
و
دیگر
به
خانه
برنگشتند.

تزار همه را به رگبار بست.

توده گرسنه
نان
می خواستند
و
جان
دادند.

اگر تزار روس
بوستان سعدی
را
خوانده بود،
چنین خریتی مرتکب نمی شد.

حق
با
سعدی
بود
و
سرنگون شد.

۳
پریشانی خاطر دادخواه
براندازد از مملکت پادشاه

آه و اشک و ضجه و زاری و لعن و نفرین افراد مستأصل
نیز
فرمی از دادخواهی
است.

اوتوریته مورد نظر
در این مورد
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اعضای طبقات حاکمه
(خدا)
ست.

نخفته است مظلوم
از
آهش
بترس

ز دود دل صبحگاهش
بترس

نترسی که پاک اندرونی شبی
بر آرد ز سوز جگر یا ربی؟

معنی تحت اللفظی:
ستمکش
شباهنگام نخوابیده است
و
آه می کشد.
از
آه دل ستمکشان
بترس.

برای اینکه  دادخواهی ستمکش از درگاه الهی
هراسناک
است.

۴
دادخواهی
از
عالی ترین عضو طبقه حاکمه
و
یا
از
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اعضای طبقات حاکمه
عوام واره و عوام فریبانه
است.

چون
دادخواهی از اوتوریته بیدادگر
نشانه نادانی دادخواه
است.

تبلیغ طریق دادخواهی
ضمنا
به
معنی ارسال ستمکشان به دنبال نخود سیاه است.

دادخواهی
را
بورژوازی
دیری
است
که
نهادینه کرده است
و
مفاهیم درخور آن
جسمیت و مادیت و نهادیت
بخشیده است:
دادگستری
دادستانی
دادگاه
دادرس
دادستان
...

۴
پریشانی خاطر دادخواه
براندازد از مملکت پادشاه

دادخواهی
مفهوم پاسیوی
است.

سعدی
با
این مفهوم پاسیو
توده ستمکش
را
سلب سوبژکتیویته کرده است.

توده
در
ایده ئولوژی نظامات اجتماعی برده داری و فئودالی
حق دفاع از خود
ندارد.

یعنی
فاقد سوبژکتیویته
است.

توده
در
قاموس اربابان فئودال
مثلا
سلطان محمود غزنوی
اوبژکت
است.


جوانشیر
در
میراث گرانقدرش
تحت عنوان حماسه داد
حکایت میک ند
که
دهقانان روستایی
در
مقابل قشون فئودالی
مقاومت کرده بودن و شکست داده بودند.

سلطان محمود
پس از شنیدن ماجرا
تصمیم به تنبیه دهقانان می گیرد
و
اگر
جلودارش نشده بودند،
همه
را
به
دار
می کشید.

مفاهیم دادخواه و دادخواهی
  سرشار از ایده ئولوژی ارتجاعی
اند.
 روی این مفاهیم باید کار کرد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر