۱۳۹۸ آبان ۲۲, چهارشنبه

نئوپوزیتیویسم (پوزیتیویسم و نئوپوزیتیویسم) (۳)


 پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
 شین میم شین
         
۲۹

لودویگ ویتگنشتاین
(۱۸۸۹ ـ ۱۹۵۱)
فیلسوف
 از مراجع پوزیتیویسم منطقی و فلسفه تحلیلی زبان

·      کتاب ویتگنشتاین تحت عنوان «تراکتوس لوژیکو فیلوسوفیکوس» (۱۹۲۲ میلادی) تأثیر زیادی بر پیدایش اندیشه های نئوپوزیتیویستی در محفل وین باقی گذاشت.

۳۰
·      آموزه برتراند راسل مبنی بر اتمیسم منطقی که بنا بر آن نه ماده وجود دارد و نه روح، بلکه فقط داده های حسی منفرد وجود دارند که با یکدیگر پیوند منطقی برقرار می کنند و واقعیت تنها از این امر تشکیل می یابد، نئوپوزیتیویسم را تحت تأثیر خود قرار داده بود.   

۳۱
·      انواع و اقسام مختلف نئوپوزیتیویسم ـ اصولا ـ در کتاب  ویتگنشتاین، پیشاپیش مطرح شده اند و از هسته آنها جمعبندی به عمل آمده است:
·      «مجموعه جملات حقیقی ..... مجموعه علوم طبیعی را تشکیل می دهند.
·      فلسفه جزو علوم طبیعی محسوب نمی شود.
·      هدف فلسفه عبارت است از توضیح منطقی اندیشه ها.
·      فلسفه نه آموزه، بلکه کردوکار است.
·      نتیجه فلسفه جملات فلسفی نیستند، بلکه توضیح جملات است.»
·      (ویتگنشتاین، «تراکتوس لوژیکو فیلوسوفیکوس» (۱۹۲۲، ۴. ۱۱ ـ ۴. ۱۱۲)

۳۲

·      اشکیک بعدها به پیروی از ویتگنشتاین، چنین فرمولبندی کرد:
·      «کسب و کار واقعی فلسفه عبارت است از جستجو و توضیح معنای ادعاها و سؤال ها ...
·      معنای هرجمله ای ـ درآخرین تحلیل ـ کلا تنها بوسیله دسترس پذیرها تعیین می شود و کلا نه بواسطه چیز دیگر.»

۳۳
·      تزهای اصلی نئوپوزیتیویسم از این قرار بوده اند.

۳۴
·      به عبارت دقیقتر، در نئوپوزیتیویسم نظرات مختلف فلسفی به طرز التقاطی (اکلکتیکی)، به طور  انفرادی در ترکیب های گوناگون به خدمت گرفته می شوند.

۳۵

رودولف کارناپ
(۱۸۹۱ ـ ۱۹۷۰)
فیلسوف
 از نمایندگان امپیریسم منطقی

·      نظرات نمایندگان نئوپوزیتیویسم از ماتریالیسم سیراب از ایدئالیسم ذهنی شروع می شوند و به ایدئالیسم ذهنی افراطی ختم می شوند.

۳۶
·      رایشباخ را می توان جزو دسته اول شمرد و کارناپ را جزو دسته دوم (ایدئالیسم ذهنی)

۳۷
·      علاوه بر این باید به نظرات نمایندگان منفرد نئوپوزیتیویسم اشاره کرد که در جریان توسعه و تکامل فردی شان به شدت عوض شده اند.

۳۸
·      نمایندگان نئوپوزیتیویسم ادعا می کنند که وجه مشترک همه آنها عبارت است از اتخاذ یک «موضع سختگیر علمی» در فلسفه که با استفاده از منطق ریاضی مدرن قابل حصول است.

۳۹
·      این ادعا در وهله اول به معنی خلاصه کردن مجموعه شناخت در منطق است.

۴۰
·      علاوه بر این، این نظریه ماهیتا همان امپیریسم ایدئالیستی ـ ذهنی است که لنین در «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» به نقد نابود کننده کشیده است.
·       اگرچه نئوپوزیتیویسم ظاهرسازانه غلبه بر این امپیریسم را جزو خدمات برجسته خود قلمداد می کند.
 
·      (نئوپوزیتیوسم برای جلب علاقه جماعت روشنفکر دست به چپ نمائی علمی می زد و بر خرافات غیرقابل دفاع مذهبی و شبه مذهبی هجوم می برد.
·      برخی از اهل علم این پدیده را جزو خدمات آن محسوب می دارند.
·      این یکی دیگر از شگردهای ایدئولوگ های امپریالیستی است که چهره واقعی و نیت واقعی خود را پشت هزار پرده فریبا پنهان می سازند. مترجم)

۴۱
·      این امر در نقطه آغازین تئوری نئوپوزیتیویسم بلاواسطه آشکار می گردد.

۴۲
·      نئوپوزیتیویسم اعلام می دارد که ریاضیات و منطق به طور کلی در باره واقعیت حرفی برای گفتن ندارند.
·       ریاضیات و منطق عمدتا بی محتوا هستند.
·      ریاضیات و منطق تنها متدهائی برای تغییر فرم جملات ارائه می دهند و لذا اعتبار اپریوریکی (ماورای تجربی) دارند.

·      (اپریوری (ماورای تجربی)
·      معنی تحت اللفظی اش عبارت است از قبل از قبلی ها.
·      اپریوری در فلسفه ماقبل کانت به معنی شناختی است که توسط عقل، مستقل از هر تجربه و قبل از هر تجربه به واسطه استنتاج منطقی حاصل می آید و همچنین به معنی شناخت جدیدی است که بر مبنای معارف موجود به دست می آید، بدون این که در پیدایش آن تجربه نقشی بازی کرده باشد.
·      ضد : اپوستریوری. مترجم)

۴۳
·      اعلام این بی ربطی مطلق ریاضیات و منطق، تقلیل ریاضیات تا درجه یک تئوری اپریوری واره متشکل از علائم و نشانه ها و تغییر فرم آنها در خویشتن خویش، نمی تواند از حد مفهوم پیش پا افتاده «دانش تجربی» امپیریسم ایدئالیستی ـ ذهنی سنتی فراتر رود (و با آن هرگز نمی توان به درک ماهیت ریاضیات و منطق نایل آمد)، بلکه در میان همان مفهوم «دانش تجربی» درجا می زند.

۴۴
·      ریاضیات و منطق در فرم انتزاعی، فوق العاده پیچیده و از چند نظر مشروط، به انعکاس عامترین روابط موجود میان چیزهای واقعی و گروه هائی از چیزهای واقعی می پردازند.

۴۵
·      چون نئوپوزیتیویسم منکر وجود عام و لذا منکر وجود گروه هائی از چیزها ست، پس نمی تواند به توضیح روند تجرید (انتزاع) نایل آید که در طی آن مفاهیم ریاضی و منطقی ساخته می شوند و یکی از جنبه های مهم روند شناخت را تشکیل می دهد.

۴۶
·      از این رو ست که نئوپوزیتیویسم موفقیت های عظیم استفاده از ریاضیات و منطق را در پراتیک واقعیتدگرگونساز هدفمند انسانی به لحاظ عقلی غیر قابل فهم قلمداد می کند و بدان جامه عرفان می پوشاند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر