۱۳۹۸ آذر ۲, شنبه

سیری در آثار مریم بهاری (۱۹)


کارت پستال
مریم بهاری
 
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 
۱
صدای آبا بلند شد:
مــــــــــــــریم پس، کوجا ماندی؟

آمدم آبا جان ، آمدم.

تو نمیگی من چند وخته چشم انتظار این نامه ام؟
نامه به دست گذاشتی رفتی؟
هِشتی به در، هِشتی به بام، هِشتی به محّله عربا.

خُب،
حالا اومدم دیگه ،
دعوام نکن.
تازه شم مگه خاله توی نامه چی نوشته؟
میخوای بدون اینکه پاکت نامه را باز کنم جمله به جمله برایت از بر بخوانم؟

آبا
همیشه پایه بود

گفت:
پس شرط میبندیم .
اگر تو بردی مهمون من، چلوکباب، میریم بهارستان روبروی قنادی یاس،
چلوکبابی همیشگی.
 
از همین حالا خودمو پشت میز توی چلو کبابی تصور کردم،
معلوم بود آبا هوس چلو برگ با زرده تخم مرغ کرده.

اگر باختم چی؟

یه جفت جوراب باید برام بخری.

همیشه بهم تخفیف میداد وعمدًا بهم میباخت تا یک روز فراموش نشدنی با نوه اش برای خودش و صد البته من بسازه،
این یک قرارداد نانوشته بین نوه و مادربزرگ باحالش بود.

رابطه صمیمانه نوه با ننه بزرگ،
دال
بر
عظمت شخصیتی ننه بزرگ
است.
 
چرا و به چه دلیل؟
 
۲
فرزند با مادر و پدر خود
هرگز نمی تواند چنین رابطه طبیعی و صمیمی برقرار کند.

فرزند
طبیعتا و غریزتا
نافی مادر و پدر خویش
است.

این قانون دیالک تیکی طبیعی و غریزی
در
عالم نباتات و جانوران
نیز
صادق
 است.
 
کریم
هم
به
این دیالک تیک مولد و مولود
واقف بوده است:
انما اولادکم ... فتنه
عدو لکم
 
فرزندان تان ... اسباب آزمون شما هستند.
دشمنان تان هستند.
 
۳
این یک قانون دیالک تیکی است:
قانون دیالک تیکی نفی نفی
 
بدین طریق
توسعه و تکامل در هستی طبیعی، جامعه ای و فکری
تضمین می شود.
 
فرزند
مادر و پدرش
را
نفی دیالک تیکی 
می کند.
 
یعنی
خصوصیات مثبت و مفید آنها
را
از آن خود می کند
و
خصوصیات منفی و مضر آنها
را
نقد می کند و حذف می کند و دور می ریزد.
 
بدین طریق
جنبه های مثبت و مفید مادر و پدر
توسط کودک
توسعه بیشتر داده می شود
و
طبیعت و جامعه و تفکر
به
برکت این قانون دیالک تیکی
توسعه و تکامل می یابد.
 
۴
مادر و پدر
هم
پس از رسیدن فرزند به سن معین
دیگر
نمی توانند
تحملش کنند.
 
یعنی
باید
برود
و
برای خود
خانواده خاص خود
را
تشکیل دهد.
 
این 
هم
در 
مورد نباتات و جانوران
صادق است.
 
۵
رابطه طبیعی و صمیمی
میان نوه و ننه بزرگ
اما
همیشه مطلوب هر دو طرف نیست.
 
عظمت شخصیتی ننه بزرگ در این قصه
همین جا ست.
 
او
نقش مادر
را
در
حق نوه
بازی می کند.
 
نقشی فراتر از نقش مادر
را.
 
یعنی
همه هستی خود
را
در
نوه خلاصه می کند.
 
دلیلش
شاید
تشکیل عشق مضاعف در دل ننه بزرگ
است:
عشق به دخترش + عشق به نوه بی مادرش
 
عشقی غول آسا.
 
میان ننه بزرگ و نوه
در
هر صورت
نوعی
عشق طراز نوین
تشکیل شده است.
 
چرا
عشق طراز نوین؟
 
۵
عشق 
معمولا
یکطرفه
 است.
 
 
عشق 
اگر
دو طرفه 
شود،
به
دوستی
استحاله می یابد.
 
عشق طراز نوین
ترکیبی شگفت انگیز از عشق و دوستی
است.
 
چنین رابطه ای
به
ندرت
تشکیل می شود.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر