۱۳۹۸ آذر ۸, جمعه

سیری در آثار مریم بهاری (۲۵)

 
مریم بهاری
 

ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 
۱
زهرا، 
زن سیف الله
 امسال حاجت داشت. 
 
میگفت: 
تا حاجتمو نگیرم از در این خونه نمیرم. 

ناله کنان میگفت:
دکترا شوهرشو جواب کردن، میگن مرض قند داره، 
میخوان پاشو بِبُرن. 
این فراز از قصه
به
چه معنی است؟
۲
زهرا، 
زن سیف الله
 امسال حاجت داشت.
 
حاجت مندی زهرا همسر سیف الله
به
معنی باور به وجود برآورنده حاجات
است.
ما
عملا
با
دیالک تیک باب الحوایج (در حاجات) و حاجات
سر و کار داریم.
درست
به
همین دلیل
زهرا
میگفت: 
تا حاجتمو نگیرم از در این خونه نمیرم.
در خانه آبا و خردسال خردگرا
عملا
به
مثابه باب الحوایج
تصور می شود.

سؤال
فقط
این
است
که
در تق و لق
چگونه می تواند سوبژکتیویته کسب کند 
و 
برآورنده حاجات زهرا و امثال بیشمار او
 گردد؟

دلیل ارتقای در خانه به مقام باب الحوایج
در
اولین جمله قصه
از
قول راوی خردسال قصه
 تبیین یافته است:

ختم روضه بود،
 امروز خرج میدادیم.
روضه خوانی
در
خانه ای
همان
و
ارتقای در آن خانه به مقام در حاجات (باب الحوایج)
همان.
زنده باد روضه و روضه خوان 
سؤال این است که روضه چه ربطی به تحول فونکسیونال اشیاء دارد؟
۳
زهرا، 
زن سیف الله
 امسال حاجت داشت. 
 
میگفت: 
تا حاجتمو نگیرم از در این خونه نمیرم.
 
روضه 
اصلا 
چیست؟
روضه یا روضه‌خوانی 
 نوعی مراسم مذهبی است که شیعیان در یادبود امامان و بزرگان شیعه، 
به ویژه حسین پسر علی، سومین امام شیعیان 
  برگزار می‌کنند. 
روضه‌خوان 
 اشعار و نقل‌هایی را در رابطه با نبرد کربلا یا نحوه کشته‌شدن بزرگان شیعه، 
با صدای بلند و به حالتی حزن‌ انگیز و برای تحت تأثیر قراردادن جمعیت عزادار می‌خواند.
خوب.
برگزاری مجلس و یادآوری جنگ دو جناح از طبقه حاکمه برده دار در عراق بر ضد یکدیگر
چه ربطی به ارتقای در خانه ای به مقام باب الحوایج دارد؟
آنهم در ایران ویران
که
همین حسین
صدها تن از دلاورانش را شقه شقه کرده 
و 
هزاران کودک و زن ماهروی این سامان بی سامان
را
اسیر کرده
 و 
در
بازارهای برده فروشی 
به 
دلار اعلی مال کربلا 
تبدیل کرده است؟
طلب حاجت
در
هر صورت
به
معنی طلب مراد
است.

۴
زهرا، 
زن سیف الله
 امسال حاجت داشت. 
 
میگفت: 
تا حاجتمو نگیرم از در این خونه نمیرم.

ناله کنان میگفت
دکترا شوهرشو جواب کردن، میگن مرض قند داره، 
میخوان پاشو بِبُرن.
اکنون
معلوم می شود
که
ریشه توسل زهرا به در خانه آبا
در
جای دیگر
است:
خرد
قادر به علاج مرض قند همسر زهرا نشده است.
علم و فن هنوز چندان توسعه نیافته که مرض قند معالجه شود.
به
همین دلیل
زهرا
در
یأس از اعجاز خرد 
به
خرافه
پناه برده است.
آنجا که خرد بس می کند، خرافه آغاز می شود.
اینجا
دیالک تیک خرد و خرافه
وارونه شده است.
یعنی
نقش تعیین کننده 
از
آن خرافه (باب الحوایج) قلمداد شده است.
۵
زهرا، 
زن سیف الله
 امسال حاجت داشت. 
 
میگفت
تا حاجتمو نگیرم از در این خونه نمیرم. 
سؤال این است
که
یادآوری جنگ حسین صد کفن پوسانده و ضجه زاری
چگونه می تواند 
در خانه ای
 را
 به مقام باب الحوایج ارتقا دهد؟


ظاهرا
تئولوژی اسلامی
علمی تر و عقلی تر
از
تئولوژی مسیحی
است.

در
تئولوژی مسیحی
عیسی مسیح
پس از تصلیب
دوباره 
جان می گیرد
و
در
هیئت انسان های ناشناسی
 میان مردم می گردد.

در
تئولوژی اسلامی
ظاهرا
از این خبرها نیست.
این اما مانع آن نمی شود
که
همان تصور خرافی رایج در تئولوژی مسیحی
به
صور دیگر
میان مسلمانان 
رایج باشد.
استحاله در خانه به باب الحوایج
را
فقط 
با
توجه به این باور خرافی شبه مسیحی
می توان درک کرد و توضیح داد.
زهرای مستأصل و نومید از علم طب و اطبا
از این رو 
از
در بی در و پیکر
مراد
(حاجت)
می طلبد.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر