۱۳۹۸ آبان ۳۰, پنجشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۰۲)

 
 
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
فصل هفتم

اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت
 
 
 
ایمانوئل کانت
(۱۷۲۴ ـ ۱۸۰۴)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان

۲۷
·    تلاش کانت در جهت جا باز کردن برای آزادی اراده انسانی، علاوه بر جا باز کردن برای قانونمندی عینی حوادث طبیعی و انطباق بخشیدن به هر دو گشتاور (ممان) به یکسان تعیین کننده ی هستی انسانی، در واقعیت جامعه ای به اکتیویته  اقتصادی و سیاسی بورژوازی ترقیخواه در جامعه فئودالی مطلقه مربوط می شود و در راستای اثبات فلسفی آن بوده است.

۲۸
·     تبیین همه جانبه این مسئله در فلسفه کانت، سبب می شود که فلسفه او شروع فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان محسوب شود.

۲۹
·     پیشرفت فلسفی بعدی در آلمان، در فضایی سیر می کند که کانت با مسئله گزاری خود فراهم آورده است و انعکاس دینامیک جامعه ای ـ اجتماعی زمانه بوده است.

۳۰
·    تنها در این پیوند می توان گذار از کانت به فیشته را و توسعه ذاتی فلسفه فیشته را حداقل تا نقطه عطف قرن درک کرد.

۳۱
·    فلسفه کانت و فیشته هر دو با توجه به حوادث تاریخی ـ جامعه ای آخرین ۱۵ سال قرن ۱۸ تشکیل می شوند.

۳۲
·    از آنجا که فیشته شخصا در زمان انقلاب فرانسه زنده بود، این واقعیت امر در فلسفه اش چشمگیرتر است تا در تفکر کانت که فلسفه اش در دوره انقلابی بورژوازی (در مرحله تدارک انقلاب بورژوایی) توسعه یافته است.

۳۳
·    فیشته برای برآمدن از عهده حل مسئله اساسی دوران (یعنی انقلاب بورژوایی برای او)، وابستگی تفکر به اوبژکت را از فلسفه کانت حذف می کند.

۳۴
·    برای اینکه او در شرایط تاریخی ـ جامعه ای موجود، فقط بدین طریق می تواند فضای لازم را برای اثبات فلسفی اکتیویته انسانی به دست آورد.
·    (مانفرد بور، «انقلاب و فلسفه. فلسفه آغازین فیشته و   انقلاب فرانسه»، ۱۹۶۵)

۳۵
·    اینکه فیشته از موضع ایدئالیستی ـ ذهنی اش قادر به حل مسئله نبود، بحث دیگری است.

۳۶
·     این جریان اما شرط لازم برای توسعه بعدی فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان از موضع فیشته در گذر از فلسفه شلینگ تا رسیدن به فلسفه هگل بود.
·    (مانفرد بور، «گذار از فیشته به هگل.»  ۱۹۶۵)

۳۷
·     مسئله تاریخی ـ جامعه ای اساسی زمانه، که کانت در تلاش برای حل آن بود، با حل مسئله اساسی فلسفه کلاسیک بورژوایی یکسان بوده است.

۳۸
·    کانت با حرکت از شناخت مته متیکی طبیعت و در مرزبندی با فلسفه راسیونالیستی و فلسفه امپیریستی ماقبل خود، در عرصه تئوریکی، حل این مسئله اساسی را در اثرش تحت عنوان «نقد خرد محض» و در عرصه عملی، در اثرش تحت عنوان «نقد خرد عملی» به عهده می گیرد.

۳۹
·    فلسفه کانت بدین طریق به دو قسمت تجزیه می شود:

الف
·    فلسفه تئوریکی (نظری)

ب
·    فسفه پراتیکی (عملی)

۴۰
·    کانت در فلسفه تئوریکی (نظری) اش، در وهله اول، تئوری شناخت را توسعه می دهد.

۴۱
·    و در فسفه پراتیکی (عملی) اش، اتیک، استه تیک، فلسفه تاریخ، فلسفه حقوق، فلسفه مذهب را توسعه می دهد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر