۱۳۹۷ آذر ۱۰, شنبه

قید و بند های عشق ـ عشق در قید و بندها (۱۵)

 
مارتین بلومن تریت

قید و بند های عشق ـ عشق در قید و بندها
راجع به آنتروپولوژی منفی روابط عاشقانه

برگردان
شین میم شین 




۶۱

رجینا بکر اشمیت
(۱۹۳۷)
پروفسور جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی آلمانی
موضوعات پژوهش او:
جامعه – تئوری
سوبژکت ـ تئوری
تئوری انتقادی
روانشناسی اجتماعی مبتنی بر روانکاوی
پژوهش جنسیت ها

رجینا بکر اشمیت
تأملات زیر را کرده است
که
به
مورفولوژی متفاوت جسم زن و مرد
 مربوط می شوند.

۶۲
از 
دید رجینا بکر اشمیت
در 
تجربه زنانه و مردانه
 نقاط متفاوتی از اندام
برای تخیلات جنسی اهمیت کسب می کنند:


«لب ها و واژن ـ لب ها، 
غار دهان و رحم، 
حلق و واژن»، 
در 
مقابل وجهیت های تسخیر فالوس توسط مرد قرار می گیرند.
(فالوس یعنی نراندامه، آلت تناسلی مرد)


۶۳

«وقتی زنان با تمامت اندام خود عشق ورزند،
وقتی که کلیتوریس و واژن همگام باشند
و
لب ها به طرز دوگانه در کار باشند
و
انقباض ارگاستیکی
درون اندام
را
در بر گیرد،
در آن صورت
تجربه این سیل زدگی
نه
تجربه آمیزش،
بلکه
بیانگر حسی کلیت جسمانی زنانه خاص خویش
می شود.

۶۴
این خودویژگی تجربه زنانه از سکسوئالیته (جنسیت)
که
با
مورفولوژی زن و تخیل او
مرتبط است،
در
برخورد به سکسوئالیته مردانه
مسئله زا ست.

مردانی
که
از جفتگیری با مادر هراس دارند،
همیشه
از
آمیزش
می ترسند.»

۶۴
فالوس مرد
از
سویی
سمبل فاصله گیری از زن است
و
آلت تناسلی مرد
از
سوی دیگر
«من» (اگوی) قدیمی
است.

چیزی است
که
می تواند استقلال تلقی شود.

چیزی است که مرد دارد.

یعنی امکان خطر از دست دادنش هست.

ترس های مردانه از «اختگی (عجز از انجام عملیات جنسی، عقیم گشتن) و استقلال یابی»
منجر به «تخیلات ترانسندنس (ماورای تجربی بودن) و قدر قدرت بودن» در مرد می شوند.

۶۵
فالوس
به همین دلیل
در
مردان
در
رابطه با مادر
در
زمینه جدایی و کسب فردیت (ایندیویدوئاسیون)
و
به مثابه دلیلی بر داشتن پوتانس (قوه لازم برای انجام عملیات جنسی) توسط مرد
به طرز مضاعفی بت واره گشته است
و
آلتیت محض
محسوب نمی شود.

۶۶
وقتی
من
از
فالوس مردانه
سخن می گویم،
بدان معنی است
 که 
میان آلت تناسلی مرد و فالوس 
علامت تساوی نمی گذارم.

۶۷
«آلت تناسلی مرد، جزئی از اندام است.

۶۸
فالوس
اما
آلتی فیکتیو (اندیشیده شده) است.
سمبلی برای قدرت است
و
از این رو
در
اکثر جوامع
به طرز دیرینی
کسانی صاحب قدرت اند که دارای آلت تناسلی مردانه اند.

۶۹
مردها
اما
طبیعتا
فالوسی
نیستند
و
زنان
نیز
موجودات اخته شده نیستند.

مگر از دید ناظری که بسان کودکی 
بر 
تفاوت آلات تناسلی 
واکنش نشان می دهد.

۷۰
روانکاوانی
که
میان جزئی از اندام، یعنی میان آلت تناسلی مردانه و قدرت فالوسی
از سویی
و
میان واژن و کلیتوریس و زخم پذیری عقیمانه زنانه
از
سوی دیگر
علامت تساوی می گذارند،
فقط و فقط
ساختارهای قدرت و استره ئوتیپ های جنسیتی
را
بازتولید می کنند.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر