۱۳۹۷ آذر ۲۹, پنجشنبه

مذهب به مثابه اوتوپی (۳)


 
دکتر ورنر سپمن
 (متولد ۱۹۵۰)
   دکتر فلسفه،
از
مسئولین انتشار «دفاتر ماکسیستی»
آثار
کتب و مقالات بیشماری در زمینه نقد ایده ئولوژی، تئوری اجتماعی ـ انتقادی و جامعه شناسی فرهنگ
انسان و سیستم.
در انتقاد از مارکسیسم ساختارگرا
(۱۹۹۳)
دیالک تیک تمدن زدائی.
 بحران، خردستیزی و زورگوئی
(۱۹۹۵)
پایان انتقاد اجتماعی؟
پسا مدرنیته، هم واقعیت، هم ایده ئولوژی
(۲۰۰۰)

  دکتر ورنر سپمن
دفاتر مارکسیستی نوامبر ۲۰۱۰

برگردان
شین میم شین 
 

·      آمار و ارقام زیر فاجعه را صریحتر نشان می دهند:

۱
·      ۱۰ تا ۱۵ در صد جمعیت آلمان را می توان جزو اسپیریتوئالیست ها قلمداد کرد که برای استقبال از عملیات ایزوتریکی آغوش بازی دارند.

۲
·      ۲۰ در صد زنان آلمان جزو این دسته اند.

۳
·      در جوار «جویندگان معنا برای زندگی» که به لحاظ ایزوتریکی فعالند، خیل عظیمی از افرادی صف کشیده اند که به این نوع عملیات و موضعگیری ها منفعلانه اما به نظر تأیید می نگرند.

۴
·      اگر خرافات «عادی» را هم در مد نظر داشته باشیم، ۶۸ در صد جمعیت آلمان به سمتگیری های مبتنی بر سحر و جادو، اخترشناسی، چیزهای ماورای حسی، اوکولیسم  و سمتگیری های فراحسی باور دارند.

·      (اوکولیسم به آموزش مربوط به قوای ماورای حسی حدسی و غیرقابل توضیح با قوانین طبیعی اطلاق می شود. مترجم)

۵
·      عرضه ایزوتریک بطرز روزافزونی در ساختارهای سازمانی در فرم فرقه های مذهبی «مصرف می شود.»

۶
·      مدارس عالی مردمی نیز از دیرباز دوره های آشنائی با «کارهای انتقال انرژی و شعور»، «نوسان» و «مقدمات فال بینی به کمک ورق های بازی» عرضه می کنند.
۷
·      مدیران برجسته شرکت ها و کارخانه ها و سیستمداران نامدار نیز به هنگام اتخاذ تصمیمات مهم از مشاورات اخترشناسان و غیبگویان بهره بر می گیرند.

۸
·      آنچه که انسان ها از سر بیچارگی می جویند، اگرچه به دارائی مذاهب تعلق دارند، ولی هسته مذاهب را تشکیل نمی دهند:
·      اینجا از خودشناسی و یقین یابی، تکیه گاه عاطفی و ذهنی در جهانی لگام گسیخته و مهارناپذیر سخن در میان است.

۹
·      انسان ها به دنبال دورنمائی برای زندگی خویش می گردند.
·      زیرا الگوهای سمتگیری سنتی به طرز روزافزونی بی اعتبار گشته اند و دیگر قابل استفاده نیستند.

۱۰
·      انسان ها از فرط بیچارگی به طرز روزافزونی به «خود مطلوبسازی» روانی پناه می برند، تا بلکه از عهده مطالبات عصب سوز روزمره برآیند.
·      مطالباتی که به خطر از دست دادن سمت و شغل، مربوط می شوند و حاکی از فقدان دورنمائی مطمئن برای زندگی اند.

۱۱
·      انسان ها به نیت دستیابی به این چیزها  به مذاهب نیز روی می آورند.

۱۲
·      مذاهب اما بیشتر وقت ها به مثابه پاره سنگ هائی تلقی می شوند که بی پناهان برای ساختمان خانه روحی خویش به خدمت می گیرند و چه بسا، همتراز با چیزهای دلبخواهی و قابل تعویض دیگرند و به راحتی می توانند بوسیله کالاهای ایزوتریکی جایگزین شوند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر