۱۳۹۷ دی ۷, جمعه

«گفته» ها در ناگفته‌ ها، ای پخمه ها (۳۵)


شاهرخ جهانگیری
سن: ۳۴
متاهل
تاریخ اعدام
(۶ اسفند ۱۳۶۲)
نحوه اعدام:
تيرباران
 
مستند سیمرغ
(ناگفته‌ های حزب توده)

قسمت اول

تحلیلی
از
گاف سنگزاد 
 
 
۱
اتهامات وارده به شاهرخ جهانگیری 
 
شاهرخ جهانگیری 
مسئولیت شاخه‌ هوایی - دریایی تشکیلات مخفی را بر عهده داشت.
 
این 
اتهام درخور تیرباران،
فی نفسه
ناقص است
و
فقط
به درد عوامفریبی و خونریزی می خورد.
 
برای اینکه سؤال اساسی و اصولی تعیین کننده زیر 
حتی
طرح نمی شود.
جواب دادن بدان پیشکش:
 
شاهرخ جهانگیری 
با چند نفر در نیروی هوایی و دریایی
چه می کرد؟
 
توطئه کودتا
می چید؟
 
عملیات براندازی مسلحانه
را
تمرین و یا تدریس می کرد؟
 
«پندارها و گفتارهای ضد عنگلابی» 
اشاعه می داد؟
 
اگر کسی هوادار و یا عضو حزب توده ایران بوده باشد،
در می یابد
که
این حزب
سودایی جز حمایت از عنگلاب کثافت اسلامی و رهبر خون آشام آن
 در سر نداشته است.
 
بحث
بر سر صحت و سقم این خط مشی نیست.
 
بحث
بر سر سستی و بی پایگی ادعای این اجامر پست است 
که 
حتی
توان
تنفس سران و سرداران ۷۰ ـ ۸۰ ساله معصوم و مظلوم این حزب 
را
ندارند.
 
متن بازجویی از احسان طبری،
ـ عیسی مسیح حزب توده ایران ـ
منتشر شده است.
 
احسان طبری
در 
نهایت صداقت و صراحت
سیاست حزب توده ایران
را
حمایت از عنگلاب اسلامی
اعلام می دارد.
 
البته
او
 از 
دید جلادان جماران و جمکران
دروغ می گوید.
 
اما
تجارب شخصی افراد
بر 
صحت و حقیقت و اصالت اعترافات طبری
مهر تأیید و تصدیق می کوبند.
 
 
مثال
 
همین رضا شلتوکی
 که در عرض یک سال و نیم شکنجه
وزنش به ۲۵ کیلو کاهش یافته و کلکسیونی از سرطان ها گرفته،
به سبب توهین یکی از اقوام شان به لاشخور جلاد جماران،
برای همیشه با آنها، قطع رابطه می کند.
 
 ۲
اتهامات وارده به شاهرخ جهانگیری 
 
شاهرخ جهانگیری 
مسئولیت شاخه‌ هوایی - دریایی تشکیلات مخفی را بر عهده داشت. 
 
آماج اصلی
اجامر بشرستیز پخمه و پشمالو 
پرونده سازی سوبژکتیو و تیرباران سریع السیر فرزندان اهورایی توده 
بوده است.
 
 شاهرخ جهانگیری جوان
در هیئت توطئه گری هیولا تصور و تصویر می شود.
 
تماس فرمال حزبی با چند نفر
و
بحث های فرمال و فرمالیته در زمینه صحت خط مشی رهبری فلسفه فقیر حزب توده ایران،
مسئولیت شاخه‌ هوایی - دریایی تشکیلات مخفی
فرموله می شود
که
هر خری از شنیدنش دچار دهشت می گردد.
 
سؤال این است
که
زیر این کاسه بزرگنمایی اغراق آمیز آخوندی
چه نیمکاسه ای نهفته است؟
 
به چه نیتی
همه شرایط برای تیرباران پدر جوان خانواده ای 
بی مهابا و بی پروا
فراهم آورده می شود؟
 
طبقه حاکمه کثافت 
و
تئوکراسی فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی پست و پتیاره
چه نفعی در امحای ریشه ای حزب توده کشور دارد؟
 
حزبی
که
جز خدمت به نظام کثافت حاکم
هم و غمی نداشته است.
 
اینهمه عوامفریبی برای چیست؟
 
همین چند نظامی شاخه هوایی کذایی
را
حتی
خود ری شهری لاشخور
شخصا
می شناسد.
 
ری شهری لاشخور
در خنثی سازی کودتای نوژه
با آنها
همکاری عملی داشته اند.
 
به همین دلیل
 محاکمه کذایی و کشکی آنان  
را
به لاشخور دیگری می سپارد.
 
تشکیلات نوید حزب توده ایران
فقط
به نیت عوامفریبی
تشکیلات مخفی 
جا زده شده است.
 
رهبری حزب توده ایران
در جریان خنثی سازی کودتای نوژه
افسران توده ای
و
دیگر اعضای خود
را
معرفی کرده 
و 
در اختیار سپاه  عنگلاب اسلامی کثافت قرار داده است.
 
کیانوری 
تا پایان عمر خود
کلافه بوده است.
 
پاسخی به این پرسش ها نیافته است.
 
۳
 شاهرخ جهانگیری
 به علاوه، گروهی از نظامیان را تحت مسئولیت خود گرفته بود.
 
 محتوا و معنای این اتهام کشکی
همان محتوا و معنای اتهام کشکی قبلی است.
 
در این تکرار مکرر مزخرفات
هم
بی شرمی اجامر جمهوری جنایت و جنون
آشکار می گردد
و
هم
 دست شان رو می شود
و
از
توطئه ای 
پرده برمی افتد
که
بر ضد جامعه و توده چیده اند.
 
۴
تلاش برای جذب نیرو و توسعه‌ تشکیلات و دادن رهنمودهای سیاسی - امنیتی 
به اعضا و تشویق آن‌ها به نفوذ و ارائه انواع گزارش‌ها،
 
شرم کردن
خصیصه ای انقلابی است.
 
مرتجعین فاقد این خصیصه اند.
 
اولا
حزب توده ایران
حامی بی ریای جمهوری جنایت اسلامی بوده است
و
از
هیچ تلاشی برای حفظ و تقویت و تحکیم آن خودداری نکرده است.

می شود
در زمینه صحت و سقم این خط مشی
بحث کرد.

ولی
نمی شود آن را انکار کرد.
چه رسد به وارونه سازی آن.

رهبری حزب توده ایران
چه بسا
سرسخت ترین اعضای خود
را
به دلیل مخالفت با این خط مشی
اخراج کرده است.
 
درست به همین دلیل
غافلگیر شده است.
 
این غافلگیری بدان معنی نیست
که
توده ای ها
به تحت نظر بودن خود وقوف نداشته اند.
 
این غافلکگیری بدان معنی است
که
دلیلی بر حمله و خصومت و قساوت طبقه حاکمه کثافت نداشته اند.
 
به همین دلیل
تحمل شکنجه
صدچندان دشوار شده است.
 
«دوست» 
بوده
 که 
خنجر از آستین بدر کرده و در ستون فقرات حزب توده ایران نشانده است.
 
در 
اشعار سیاوش و سایه
نیز
همین غافلگیری اعضای حزب توده ایران
به زیور شعر کشیده شده است.

به همین دلیل 
هم
میزگردهای کذایی و توبه های نمایشی
توخالی و بی محتوا 
هستند.

خرمن های ماضی
به باد داده می شوند.

عراقی روانشناسی توده ای ها
را
پیشایپش
به شعر کشیده است:

به کدام مذهب است
 این؟ 
به کدام ملت است
 این؟
که 
کشند عاشقی را، 
که 
تو عاشقم چرایی؟

این غزل عراقی
از 
جامعه و جهان وارونه
پرده برمی دارد:
 
به طواف کعبه رفتم 
به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی،
که درون خانه آیی؟
به قمار خانه رفتم، 
همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
در دیر می‌ زدم من، که یکی ز در در آمد
که
 درآ، درآ، عراقی، که تو خاص از آن مایی

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر