۱۳۹۷ آذر ۲۸, چهارشنبه

هماندیشی با احسان طبری (پیر مظلوم پرولتاریا)

 
احسان طبری و فرهمند

شما
زمانی آزاد و مختار در عمل خویشید
که
قوانین جبری (؟) طبیعت و جامعه (و تفکر)
را
بشناسید
و
آنها
را
به کار گیرید.
 
«اختیار
یعنی جبر شناخته شده.»
احسان طبری


۱
اختیار (آزادی) = شناخت جبر = شناخت قوانین و قانونمندی های عینی هستی (طبیعت، جامعه، تفکر)

۲
اختیار = جبر شناخته شده
نیست.

۳
اختیار
اصلا
نمی تواند مساوی با جبر باشد.
خواه جبر نامعلوم و ناشناخته و خواه جبر معلوم و شناخته شده

۴
اختیار
ضد دیالک تیکی جبر از هر نوع است.

۵
اختیار
اصلا
نمی تواند بدون جبر
وجود داشته باشد و معنی داشته باشد.

۶
چون
در 
دیالک تیک جبر و اختیار
نقش تعیین کننده از آن جبر است.

۷
 
اختیار = حرکت در لا به لای دیوارهای جبر
به آذین
که دردش به جان ما ست.

۸
مادران و پدران ما که از جانوران جدا شدند
به اندازه جانوران مختار و یا آزاد بوده اند.
یعنی مختار نبوده اند = خر بوده اند.
انگلس

۹
در اثر کار و نتیجتا در اثر شناخت جبر عینی هستی
به کسب گام به گام اختیار و یا آزادی نایل آمده اند.

۱۰
اختیار
 ثمره شناخت جبر 
است 
و 
نه 
مساوی با جبر شناخته شده.
 
این محال است.

۱۱
اولا به این دلیل که شناخت جبر
همیشه
جزئی و نسبی می ماند

۱۲
آدمیان نمی توانند کل جبر عینی (قوانین و قانونمندی های عینی هستی) را بشناسند.

۱۳
برای اینکه ماده و یا واقعیت عینی، لایتناهی است.

۱۴
به قول حریفی
 
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابی در آن
نهان
یابی

۱۵
پاسخ به هر پرسش
ضمنا
با
تشکیل پرسش های متعدد جدید
همراه است.

۱۶
شناخت واقعیت عینی
روند بی پایانی
است.

۱۶
شناخت واقعیت عینی
گذار بی امان از نسبی به مطلق است
نزدیک تر شدن هر چه بیشتر به مطلق
بدون رسیدن به مطلق
است.
لنین

۱۷
ایراد دیگر این سخن طبری
که چشم ما بود
مزید کردن «به کارگیری شناخت»
بر
اختیار در اثر شناخت
است.

۱۸
بدین طریق
این تصور باطل پیش می آید که
گویا
تئوری 
 (شناخت) 
 بر
 پراتیک 
(عمل) 
تقدم دارد.

۱۹
طبری
 بهتر از ما می داند
 که
 شناخت
زادگاهی به نام پراتیک و یا کار دارد.

۲۰
پراتیک هم زادگاه تئوری است و هم معیار عینی برای تعیین صحت و سقم تئوری است = محک تجربه به قول خواجه شیراز

۲۱
در هر صورت
شناخت
بی اعتنا به جامه عمل پوشاندن به شناخت
به
 اختیار آدمی 
می انجامد.

۲۲
مختار کسی است که می شناسد

۲۳
و اختیار آدمی به اندازه شناخت جبر است
 
پایان
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر